آنچه یک دانشجو باید بداند
  • 7359
  • 130 مرتبه
خانواده؛ جوان و موسیقی

خانواده؛ جوان و موسیقی

09/28/1400

مرحبا ای هدهد هادی شده
در حقیقت پیک هر وادی شده

ای به سرحد صبا سیر تو خوش
با سلیمان، منطق‌الطیر تو خوش

گردد از جان مرد موسیقی‌شناس
لحن موسیقی خلقت را سپاس
[1]

جوانی دنیای آرزوها و رؤیاها، شادی و شکوفایی‌ها و درعین‌حال شکست و ناکامی‌ها و تلخی و سرگردانی‌هاست. دوران گریز از «امرونهی» و گرایش به «رفاقت و صمیمیت» نسبت به آگاهی از واقعیات و حقایق زندگی.

و جوانِ جویای نام و افتخار، هیجان و هیاهو و غوغا و جنجال است؛ فریفته مسابقه و حادثه، سرعت و سبقت و علاقه‌مند به شعر و داستان، رُمان و تئاتر و سینما و موسیقی، به‌ویژه موسیقی‌های هیجان‌آور، پرهیاهو و حرکت آفرین.

در این میان برخی از اطرافیان نسل جوان، به‌ویژه پدران و مادران معتقد و متدین نسبت به علاقه فرزندان خود به موسیقی احساس خطر می‌کنند و گاه سخن از انحراف رفتاری و اخلاقی عزیزان خویش می‌گویند.

در نگاه این دلسوزان، موسیقی حرام است و اگر حرام هم نباشد دست‌کم شبهه‌ناک است و ارتکاب شبهات، لغزشگاه انجام گناهان و معاصی است که باعث تیره‌روزی و سیه سرشتی فرد می‌شود.

... این فراز از نوشتار را به این موضوع رایج و موردتوجه عموم جامعه اختصاص داده‌ایم تا فارغ از هرگونه پیش‌داوری و یا اظهارنظری حقیقت موسیقی و چگونگی شنیدن آن در پرتو پرسش‌های مطرح که در اذهان مطرح شود، پرسش‌هایی همچون:

- «موسیقی» یعنی چه؟

- آیا موسیقی مطلقاً حرام است؟

- موسیقی مطرب یا غنا چیست؟ از کجا بفهمیم یک موسیقی حرام است یا حلال؟

- خریدوفروش ابزار موسیقی چه حکمی دارد؟

- اگر نوعی موسیقی برای فردی غنا و برای دیگری غیر غنا نباشد، حکم هر یک متفاوت است یا خیر؟

- موسیقی‌های مجاز که با مُهر برخی از مراکز مشخص شده است، مجوز قطعی شنیدن موسیقی محسوب می‌شود؟

- دیدگاه مراجع بزرگوار تقلید و فقهای والامقام دراین‌باره چیست؟

«موسیقی» یعنی چه؟ آیا موسیقی مطلقاً حرام است؟

«موسیقی» واژه‌ای یونانی Mousike است که به مجموع آهنگ‌ها و لحن‌های موزون و مؤثری گفته می‌شود که نوعی دل‌نشینی و زیبایی خاص همراه با تعادل و نسبت دقیق و سنجیده‌ای داشته باشد.

موسیقی یکی از انواع چهارگانه علوم ریاضی است که قدما و از آن میان ارسطو یکی از شعب ریاضی برشمرده‌اند و آن را هنر نیز دانسته‌اند.

مطربی می‌گفت با خسرو که‌ای گنج سخن
علم موسیقی ز علم شعر نیکوتر بود
[2]

موسیقی به دو صورت پدید می‌آید:

1. آوازها و اصوات: صداها و صوت‌هایی لذت‌بخش و گوش‌نواز که از حنجره فردی شنیده می‌شود.

2. سازها [3] و آهنگ‌ها: که با دستگاه‌های خاصی ارائه می‌شود و برای پدید آوردن آن به آلات و ابزار موسیقی نیاز است.

ز موسیقی آورد سازی برون
که آن را نشد کس جز او رهنمون
[4]

صنعت آهنگ‌ها و نغمه‌ها یا دانش سازها و آوازها از هارمونی و ترکیبی دلپسند و موزون بهره‌مند است که جاذبه‌ای خاص دارد و تأثیری ویژه در روح و روان می‌گذارد اما به‌طور مطلق ممنوع یا حرام نیست. چنان‌که هُدَی یا آواز ساربان برای حرکت همراهان، آهنگ تشویق رزمندگان به هنگام نبرد با دشمنان و یا صوت روح‌پرور قرآن و اذان که گاه با چرخش صدا و رفت‌وآمد آواها در حنجره و دهان همراه است و تأثیرات زیان‌بخشی ندارد، حرام نیست.

موسیقی مطرب یا غنا چیست؟ راه‌های فهم حلال یا حرام بودن موسیقی کدام است؟

«غنا» مجموع آواها یا آهنگ‌هایی است که طرب‌انگیز باشد، یعنی در انسان حالتی بیافریند که عقلانیت، انسانیت و ارادی بودن آدمی را کمرنگ یا بی‌رنگ سازد؛ نوعی سبکی و بیخودی در وجود انسان به خاطر شدّت شادی یا غم پدید می‌آورد که به آن «طرب»[5] می‌گویند و فرد را حالی به حالی می‌کند.

به دیگر سخن، غنا، صوتی مناسب با آلات لهو، ضرب و رقص است که در کلام فقیهان والامقام اگر آهنگ، متناسب با مجالس گناه، فسق و فجور باشد، حرام است و معیار، آن است که هرگاه در کنار این صدا یا آهنگ، رقص و شراب و فساد جنسی باشد، کاری مناسب با آن محسوب می‌شود؛ زیرا افراد را از حالت «انسانیت» به «جنسیت» سوق می‌دهد؛ زمینه پرده‌دری، بی‌حیایی و طغیان از مرز انسانی و بندگی پروردگار را فراهم می‌کند و یگانه هدف افراد را بی‌بندوباری، دفع شهوت و رو کردن به فساد و فحشا می‌سازد.

فارابی درباره موسیقی لهوی و گناه‌آلود می‌نویسد:

«اشعاری که دارای محتوای هزلی و لهوی هستند، اغلب برای سرگرمی و تفریح خوانده می‌شوند که بالتبع الحان متناسب همان اشعار لهوی است و این سبک خواندن و حقیر نمودن شأن الحان است که تمام شرایع و ادیان الهی آن را نهی کرده‌اند، چنانکه در زمان ما کاربرد موسیقی نزد اهل خیر و مؤمنان، ناپسند تلقی می‌شود و این به دلیل بهره‌گیری نادرست از موسیقی است.»


عنوان‌ها و عرصه‌های گناه یا حرام در موسیقی و غنا

این بینش روشنی‌بخش موجب گردیده که غناها یا موسیقی‌هایی که چنین تأثیراتی ایجاد کنند و طبق آیات قرآن و روایات معصومان، یکی از چهار حالت را داشته باشند، حرام تلقی شوند:


1. انحراف و ایجاد میل در انسان از حق به‌سوی باطل

قرآن کریم نخست، حاضر نشدن و مشاهده نکردن را بیان می‌کند:

«وَ الَّذِینَ لا یشْهَدُونَ الزُّورَ؛ [6] کسانی که شاهد قول زور نیستند و گواهی دروغ نمی‌دهند.»

کما اینکه امر به اجتناب و دوری گزیدن از آن می‌کند:

«وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ؛ [7] از گفتار باطل اجتناب ورزید.»

فلسفه اینکه به‌دروغ هم قول زور گفته می‌شود، آن است که دروغ و دروغ‌گویی مایه انحراف از حق به‌سوی باطل است و غنا نیز پرتگاه و لغزشگاه انسان‌ها از حق به‌سوی باطل است.


2. بازدارنده انسان از حالت جدیت و عزم و اراده

هدف آفرینش انسان، کمال و تکامل و دستیابی او به بلندای بندگی از سر جدیت، تصمیم و اراده عالی است. ازاین‌رو هر چه انسان را از چنین حالتی دور سازد، «لهو» یا «بازدارنده از حق» محسوب می‌شود و منع شده است.

امیر مؤمنان، علی (علیه‌السلام) در سخنی فرمود:

«کلُّ ما اَلْهی عَنْ ذِکر الله فَهُو الْمَیسِرُ؛ [8] هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند (در شهوت، فساد و انحراف فروبرد)، آن در حکم قمار است.»

قرآن کریم نیز با عبارت:

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ؛ [9] بعضی از مردم سخن بیهوده را خریدارند تا از سر ناآگاهی [افراد را] از راه خدا گمراه سازند.»

شیوه شیطانی این افراد را نکوهش می‌کند و آنان را به خاطر تلاش برای دور کردن افراد از خداوند، نکوهش می‌کند.

امام خمینی (رحمه‌الله) در چهل حدیث می‌فرماید:

«استاد معظم ما می‌فرمودند: بیشتر از هر چه، گوش دادن به تغنیات سلب اراده و عزم، از انسان می‌کند...».


3. کلام غیرمفید، ناصحیح و بی‌معنا

«لغو» یا کلامی که بر پایه صحیح، منطقی و مفیدی استوار نباشد.

قرآن، مؤمنان و دین باوران را از این ویژگی نابخردانه دور می‌داند و از صفات آنان پرهیز و اعراض از لغو را برمی‌شمرد:

«وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ [10]... وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ؛ [11] و آنان از بیهوده روی گردانند... و آن هنگام که بیهوده‌ای به گوش آنان رسید از آن دوری می‌کنند.»

چنان‌که شیوه بهشتیان در فردوس برین چنین است که:

«لا یسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً؛ [12] در [بهشت] سخن لغو و بیهوده و پندار و رفتار گناه‌آلودی انجام نمی‌دهند.»


4. باطل، بدفرجام و ناشایست

سخن حق، سخنی پابرجا و استوار است، اما سخن باطل دارای ظاهری زیبا و دل‌نشین و باطنی نادرست و زیان‌بخش است که غنای حرام یا موسیقی مُخرب از این نوع محسوب می‌شود.

چنانکه خداوند می‌فرماید:

«وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکتُمُوا الْحَقَّ [13]... إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ [14] حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را کتمان نکنید... همانا باطل محو شدنی و رفتنی است [و حق ثابت و استوار].»

در یک نگاه موسیقی یا غنا به دو دسته تقسیم می‌شود: حلال و حرام. حلال آن صوت یا آهنگی است که در عین زیبایی، دل‌نشینی و روح‌نوازی دارای فساد نبوده و متناسب با مجالس گناه و بی‌بندوباری نباشد امّا حرام، آن است که در آن نوعی خوش‌گذرانی، هرزگی، حرکات غیرانسانی و غیراخلاقی احساس می‌شود، چنانکه پیشوایان روشن‌اندیش ما در این چارچوب لذت‌های مباح و مفید، لذّت‌های زشت و زیان‌بخش را مشخص کرده، فرموده‌اند:

«لا بأسَ بِه ما لَمْ یعْصِ بِهْ... ایاکمْ و لحُون اَهْلِ الفسْقِ وَ الکبائر... لا لِانهُ ظُلم و خیانة... ما وَعَد اللَّهُ علیه النّار؛ [15] [آوا و آهنگ خوش مباح است و] اشکالی ندارد تا زمانی که انسان با آن عصیان و گناه نکند... بر حذر باشید از صداها و لحن‌های اهل گناه... مبادا [غنای حرام و محرّک و گناه آمیز گوش دهید] زیرا ظلم [به خود و دیگران] و خیانت است... چیزی است که خداوند بر آن وعده آتش و عذاب داده است.»

این نگرش موجب گردیده که برخی فقهای والامقام، خریدوفروش ابزارآلات موسیقی که استفاده حرام از آن‌ها می‌شود و تنها برای ساختن آهنگ‌های لهوی، مطرب و محرک استفاده می‌شود حرام بدانند و خرید، فروش و نگهداری آن‌ها را ممنوع نمایند.


فلسفه تحریم غنا چیست؟

معنا و مفهوم غنا و تعریف ارائه‌شده آن از سوی صاحب‌نظران، فلسفه تحریم غنای حرام را به‌خوبی آشکار می‌کند، اما در یک بررسی کوتاه و گذرا، به آثاری فساد آور و زیان‌بخش در غنا برمی‌خوریم که برخی از آن‌ها عبارت است از:


الف. تشویق به فساد اخلاقی

تجربه تاریخی، گواهی روشنگر است که زمینه‌سازی شهوات و بی‌بندوباری‌های اخلاقی توسط غنا و موسیقی مطرب و فساد آور، لغزشگاهی برای صاحبان ایمان و تقواست و راه رستگاری و پرهیزکاری را به پرتگاه گناه و تیرگی می‌رساند.

گزارش‌ها، رخدادها و حوادث تلخ و زیانباری که بیانگر تجاوزهای ویرانگر در مجالس مختلط دختران و پسران و یا زنان و مردان است، حاکی از حوادث هولناکی است که با زمینه‌سازی آهنگ‌های محرّک، هیجان بخش و شهوت آفرین صورت گرفته است.

این حوادث نشانگر آن است که غنای حرام، حیا را کم، شهوت را زیاد، شخصیت انسان را واژگون و معیار زندگی را شهوت و خوش‌گذرانی می‌کند و به‌آسانی جانشین شراب در بدمستی و کارهای حیوانی و غیرعقلانی می‌شود.


ب. غفلت از یاد خدا

با معنای «لهو» (بازدارنده) آشنا شدیم و از سخن امام علی (علیه‌السلام) آگاهی یافتیم که هر آنچه انسان را از یاد خدا یعنی راه کمال و مسیر مستقیم هدایت و سعادت بازمی‌دارد، مانند قمار، ویرانگر و مخرب است.

اکنون از زاویه‌ای دیگر به این موضوع می‌نگریم و آن لغزشگاه بودن غنای حرام و آهنگ‌های مناسب با مجالس گناه در سوق دادن افراد به تباهی‌ها و زشتی‌هاست؛ به‌یقین اگر شراب، مستی، بی‌خردی و حرکت‌های غیرعقلانی می‌آورد، موسیقی مُطرب نیز گام‌به‌گام شور و احساسی ناشایست به انسان می‌بخشد و او را وادار به رانندگی با سرعت دیوانه‌وار، حرکت‌های غیرمعقول همچون فریادهای وحشت‌زا یا سر بر دیوار زدن، توهین به دیگران با حرکات و رفتارهای ناشایست می‌کند و در یک‌کلام «انسانیت» و «شخصیت» افراد را که در «توجه و تنبّه انسان به خدا، خود و خلق خدا» است، کمرنگ یا بی‌رنگ می‌سازد و این کاری است که مخالف با شرع و عقل و عرف قلمداد می‌شود.


ج. آثار زیان‌بار بر اعصاب و روان

تخدیر به معنای بی‌حسی، بی‌حالی و بی‌توجهی به حوادث جدی و سرنوشت‌ساز است که گاه از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن می‌شود مثل شراب. گاهی به‌وسیله بوئیدن و حس شامه است، همانند هروئین، زمانی از طریق تزریق است مانند مرفین و موقعی نیز از مسیر حس سامعه یا شنوایی به بدن راه می‌یابد، همچون غنا و موسیقی طرب‌انگیز و زیان‌بخش.

نگاهی به زندگینامه چهره‌های مشهور موسیقی جهان بیانگر این حقیقت است که افراط و از دست دادن تعادل در توجه به موسیقی‌های تند و هیجانی یا غنا، باعث بیماری‌های عصبی و روانی شده و برخی از آنان به هنگام نواختنِ موسیقی، درجه فشارخونشان به‌گونه‌ای بالا رفته که دچار سکته ناگهانی شده‌اند، بعضی نیز به جنون مبتلا گردیده و مشاعر خود را از دست داده‌اند. [16]

امروزه نیز بسیاری از تصادفات مرگ‌آفرین در جاده‌های شهری و غیرشهری که گاه باعث اندوه و ماتم خانواده‌های زیادی می‌شود، محصول استفاده از موسیقی‌های محرک، هیجان زا و افراطی است که اختیار خودرو را از راننده می‌رباید و تنها احساسات فروزان کاذب و شعله‌وری پدید می‌آورد که گویا با فریاد و غوغا همراه می‌شود و در یک‌لحظه با دیدن مانعی هیچ کنترل لازمی که به هنگام هدایت وسیله نقلیه باید به آن توجه شود، احساس نمی‌شود و فرجام شومی برای تمامی سرنشینان ایجاد می‌کند.


د. آثار سیاه غنا و نقش استعمارگران در ترویج آن

کمترین آگاهی نسبت به حوادث جهان و پدیده‌های شومی چون مواد مخدر، مراکز فحشا و کلوپ‌های قمار، بیانگر این واقعیت روشن است که امروزه گسترش مواد مخدر در بین توده‌ها - به‌ویژه جوانان - تنها جنبه تجاری ندارد [17] و یا تهییج نسل نو در رو کردن به فیلم‌های فاسد و مفسد یا مجلات مبتذل، جلوه اقتصادی نداشته و ندارد، بلکه با جلوه‌ای سیاسی، باعث سستی، بی‌حالی، بی‌قیدی و بی‌بندوباری یکایک نیروهای مفید و مولّد و فعال جامعه می‌شود و کسانی که باید لحظه‌های زرّین زندگی و ایام سرنوشت‌ساز جوانی خویش را به امروز و فردا و فرداها بیندیشند و ره‌توشه‌های دانش و معرفت جهت مددرسانی به خانواده و جامعه خویش کسب کنند، در غفلت و بی‌خبری فرو می‌روند و تنها و تنها به شوخی‌های کاذب و خوش‌گذرانی‌های ویرانگر رو می‌کنند تا به‌اصطلاح خود: «خوش باشند (!)، بی‌خیال شوند (!)، غم و غصه را دور بریزند (!) و خوشبختی را در آغوش بگیرند (!)»

غافل از آنکه روزها و لحظه‌ها، سرمایه‌ای گذرا و از دست رفتنی است که شیطان و شیطان‌صفتان در کمین چنین سرمایه‌ای هستند تا ما را ورشکسته، سربه‌زیر و ازدست‌رفته ببینند و خود را شادکام و موفق در غارت جوانی و تاراج زندگی بسیاری از انسان‌های بالقوه تلاشگر و موفق بنگرند!

افلاطون حکیم می‌گوید:

«آن‌کس که همه عمر را به ترنم نغمات و حظ از زیبایی صورت می‌گذراند، همان‌طور که آهن در اثر آتش نرم می‌شود، عنصر «غیرت» در نفس وی ملایم می‌گردد و طولی نخواهد کشید که «شجاعت» وی نیز تحلیل می‌رود.»[18]

* اگر نوعی موسیقی برای بعضی محرک و مطرب بود و برای برخی چنین تأثیری را نداشت، وظیفه ما در این موارد یعنی موسیقی‌های مشکوک چیست؟

غنا یا موسیقی همچون دیگر مفاهیم، گاه مصداق مشکوکی می‌یابد که آشنایی با شیوه برخورد با آن‌ها باعث رهایی از تردید در مواقع تصمیم‌گیری می‌شود.

هرگاه با نوعی آهنگ یا صدا روبه‌رو شدیم که نمی‌دانیم مناسب با مجالس گناه و فساد است یا نه؟ باید به عرفِ پای بند به قوانین الهی که معتقد و متعهد به احکام دینی هستند، مراجعه کرد و هرگز دیدگاه یک نفر به‌عنوان اینکه «برای من محرک نیست، پس می‌توانم گوش دهم»، معیار نخواهد بود زیرا وسوسه‌ها و توجیهات نادرستی در این زمان‌ها به سراغ انسان می‌آید تا راه را برای خود بگشاید و به خیال اینکه هیچ محدودیت و ممنوعیت ندارد، مرتکب کار حرامی شود.

بدون شک با تشخیص عموم یا عرف متشرع و متوجه به احکام الهی نسبت به فسادآلود بودن یا نبودن چنین غنائی، به‌خوبی می‌توان به وظیفه خود پی برد؛ اما درجایی که دو گروه معتقد دارای دو تشخیص متضاد هستند و موضوع برای ما نیز قابل‌تشخیص نیست، ازنظر فقهی می‌توان به اصل برائت از حرمت یعنی حلال بودن حکم داد و شنید.

نکته درس‌آموز برای هر یک از ما دراین‌باره آن است که «حلال بودن» دلیل بر «واجب بودن» نیست، به‌گونه‌ای که چون مرجع تقلید من شطرنج را بدون بردوباخت و خارج از قمار حلال می‌داند یا چون عرف خداباور و پای بند به احکام الهی این آهنگ را مطرب و لهوی نمی‌داند، پس لازم است ساعت‌های بسیار عمر خود را صرف شطرنج کنم یا موسیقی گوش دهم (!!) که این شیوه‌ای ناشایست در زندگی است، بدین خاطر برخی از فقیهان آشنا به زمان و مکان به هنگام ارائه حکم فقهی درباره موسیقی، «آلوده کردن» بسیج یا دانش آموزان را به موسیقی صحیح ندانسته و حتّی «ترویج موسیقی» را با روح نظام اسلامی سازگار نمی‌دانند و بر این باورند که «اعتیاد به موسیقی» کاری ناروا و ناشایست است که همگان - به‌ویژه جوانان - باید از آن بپرهیزند. [19]

با این نگرش درمی‌یابیم صرف مُهر تأیید وزارت، سازمان یا اداره‌ای فرهنگی نسبت به‌نوعی موسیقی، مجوز شرعی شنیدن آن موسیقی نمی‌شود، بلکه معیارهایی که بیان شد، برای ما دلیل قاطعی دراین‌باره است تا حلال و حرام را تشخیص دهیم، چنانکه مراجع تقلید نیز فتوایی این‌چنین دارند:

«موسیقی مُطرب، لهوی و مناسب با مجالس گناه حرام است».

شایان بیان است که هر حکمی موسیقی دارد، برای «ابزار و آلات» آن نوع موسیقی هم وجود دارد. ازاین‌رو خریدوفروش و نگهداری ابزار موسیقی حلال، جایز است و خریدوفروش و نگهداری ابزار موسیقی حرام و غنا که تنها استفاده نادرست از آن می‌شود، حرام خواهد بود.

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] عطار نیشابوری.
[2] امیرحسین دهلوی.
[3] به هر نوع ابزاری که بتوان از آن صدای خوش تولید کرد، «ساز» می‌گویند که به‌طورکلی به دو قسم است: الف. سازهای مضرابی (ضربه‌ای)، ب. سازهای کوبی (ضربی).
[4] نظامی گنجوی. نک: لغت‌نامه دهخدا، ج 11، ص 16819.
[5] مجمع البحرین، ج 1، ص 172.
[6] فرقان، آیه 72.
[7] حج، آیه 30.
[8] وسائل الشیعه، ج 12، ص 235.
[9] لقمان، آیه 6؛ ر.ک: انبیاء، آیه 17؛ انعام، آیه 70؛ اعراف، آیه 51؛ جمعه، آیه 11.
[10] مؤمنون، آیه 3.
[11] قصص، آیه 55.
[12] واقعه، آیه 25؛ ر.ک: مریم، آیه 22؛ نبأ، آیه 35؛ طور، آیه 23.
[13] بقره، آیه 42.
[14] اسراء، آیه 81.
[15] ر.ک: وسائل الشیعه، ج 12، باب 15، روایات 1، 2، 3، 5، 6، 7، 8، 9 و 11 و باب 16، روایات 1 و ج 17، باب 15، ص 120.
[16] تأثیر موسیقی بر روان و اعصاب، ص 26 و 92.
[17] تفسیر نمونه، ج 1، ص 22.
[18] جمهوریت افلاطون، ص 1946.
[19] حدیث شورانگیز جوانی در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی.


منبع: مجله پیام زن