آنچه یک دانشجو باید بداند
  • 7406
  • 143 مرتبه
منشأ و سرانجام بت‌پرستی در داستان نوح (علیه‌السلام)

منشأ و سرانجام بت‌پرستی در داستان نوح (علیه‌السلام)

12/11/1400

از فرود آمدن آدم (علیه‌السلام) و حوا بر زمین، سال‌های زیادی می‌گذشت و هرروز بر جمعیت انسان‌ها اضافه می‌شد و نسل آدم (علیه‌السلام) رو به فزونی می‌نهاد و زمین جولانگاه فرزندان آدم (علیه‌السلام) بود.

از آن روز که بشر پا به عرصه کره خاکی نهاد، پیکار حق و باطل نیز آغاز گشت و هر چه تعداد انسان‌ها زیادتر می‌شد، عرصه این پیکار نیز وسیع‌تر می‌گشت. آن روز که قابیل نتوانست هابیل را تحمل کند و در فکر از میان برداشتن او افتاد، آدم (علیه‌السلام) به نصیحت و راهنمایی او پرداخت و او را از نافرمانی و معصیت بر حذر داشت، اما قابیل به سخنان آدم (علیه‌السلام) گوش نداد و به وسوسه‌های شیطان رو آورد و مرتکب قتل برادر و فساد بر زمین شد. این پیکار هم چنان ادامه یافت.

خداوند برای راهنمایی و رساندن انسان‌ها به‌سوی نور و رهایی آن‌ها از ظلمت، پیامبرانی را یکی پس از دیگری فرستاد تا به یاری آدمیان بیایند و آن‌ها را به وادی هدایت رهنمون شوند. بدین‌سان پس از حضرت آدم (علیه‌السلام) پیامبرانی آمدند و به هدایت‌گری پرداختند.

چند نسل پس از آدم (علیه‌السلام)، ادریس (علیه‌السلام) به پیامبری رسید. خداوند پس از ادریس (علیه‌السلام) اولین پیامبر اولوالعزم خود یعنی نوح (علیه‌السلام) را به‌سوی مردم فرستاد و این در هنگامی بود که مردم به‌جای سپاسگزاری از خدا و پیروی از رسولان قبلی، به وسوسه‌های شیطان گوش می‌دادند.

آری درحالی‌که صدها سال از هبوط آدم (علیه‌السلام) بر زمین می‌گذشت، به‌جای خداپرستی و اطاعت از فرستادگان خدا، بت‌پرستی و توسل به بت‌ها در میان مردم رواج یافته بود.

آنان بت‌های گوناگونی به نام‌های «ود»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق»، «نسر» و امثال آن را می‌پرستیدند. (1) هرگاه گرفتار می‌شدند، برای رفع مشکلات زندگی خود به آن بت‌ها توسل می‌جستند و در برابر آنان خضوع می‌کردند. در مصائب به آن‌ها پناه می‌بردند و شفای بیماران خود را از بت‌ها می‌خواستند هرگاه خشک‌سالی می‌آمد، می‌کوشیدند تا با جلب خشنودی و رضایت بت‌ها، زمینه نزول باران را فراهم نمایند.

 

چرا بیشتر مردم در آن دوران به بت‌پرستی رو آورده بودند؟

با رجوع به تاریخ، روشن می‌شود که دو مسئله باعث پیدایش بت‌پرستی و خضوع در برابر بت و پرستش آن‌ها بوده است: جلب منفعت و دفع ضرر.

انسان‌هایی که جمعیتشان از زمان حضرت آدم (علیه‌السلام) تا حضرت نوح (علیه‌السلام) رو به فزونی نهاده بود، نیازهای متعددی پیدا کرده بودند و چون به‌تنهایی قادر به برآورده ساختن آن احتیاجات نبودند، ناچار در برابر سبب مربوط به هر حاجت خضوع می‌کردند و آن را می‌پرستیدند.

از سوی دیگر، وقوع طوفان‌ها، زلزله‌ها و بلایای طبیعی این خیال را در آن‌ها پدید آورد که اسباب قاهره‌ای در کار است که با خضوع در برابر آن‌ها و عبادت آنان می‌توان از خشمشان جلوگیری کرد. (2) پس به‌طورکلی می‌توان گفت آن چیزی که بشر را به بت‌پرستی و شرک واداشت یکی از این دو مسئله بوده است: یا خوف از خشم الهه و بیم از سلطنتی که برای آن الهه نسبت به حوادث زمینی قائل بودند؛ یا امید به برکت و سعادتی که از ناحیه بت‌ها می‌پنداشتند (3)

 

آیا قرآن نیز آنچه را که از تاریخ بیان گردید، تأیید می‌نماید؟

× آری قرآن بیم و هراس و امید و منفعت‌طلبی را به‌عنوان دو عامل پیدایش و رو آوری به بت‌پرستی دانسته و با پذیرش نیاز انسان به تکیه‌گاه و پشتیبان در خوف‌ها و خواسته‌هایش، تذکر می‌دهد آن‌که می‌تواند ترس شما را زایل کند و امید شما را برآورد، این بت‌ها نیستند. ازاین‌روی، بت‌پرستان را مذمت می‌کند و می‌فرماید: «آیا به‌جز خدا را به دوستی می‌گیرید، درحالی‌که اوست آفریننده آسمان‌ها و زمین و اوست طعام دهی که خود بی‌نیاز از طعام دهنده است.» (4) باز به همین خاطر است که نوح (علیه‌السلام) به قومش می‌گوید: «از بت‌پرستی دست بردارید و به‌سوی او رو آورید تا از آسمان بر شما باران فرستد و شما را به اموال و فرزندان کمک کند و برای شما نهرهایی قرار دهد. چرا برای خدای یگانه شکوهی قائل نمی‌شوید؟ درحالی‌که اوست که شما را با این تنوع آفرید. آیا نمی‌نگرید هفت‌طبقه آسمان را چه نیکو آفرید و ماه را در میان آن‌ها چون نوری و خورشید را همانند چراغی روشن‌کننده قرار داد؟ ای مردم، خدا شما را از زمین خلق کرد، سپس شما را به آن بازمی‌گرداند و سرانجام شما را از زمین مبعوث می‌کند و خداست که زمین را برای شما همانند بستری قرار داد تا به‌راحتی در آن سیر کنید.» (5)

پس توصیه خداوند به بت‌پرستان آن بود که خدا پاسخگوی بیم و امید شماست، نه این بت‌ها و ازاین‌جهت تنها اوست که شایسته پرستش است.

 

آیا این دو عامل به یک اندازه در بت‌پرستی نقش داشته‌اند؟

خیر. خوف بیشتر تأثیر داشته; چراکه طبعاً اعتماد و امید مردم به خودشان است و کم‌تر به دیگران امیدوار می‌شوند و لذا قرآن هم وقتی وظایف انبیاء (علیهم‌السلام) را برمی‌شمرد، انذار را بیش‌تر ذکر می‌کند تا بشارت را. (6)

 

آیا امروزه نیز مرام بت‌پرستی وجود دارد؟

آری. تمدن عصر حاضر نیز معجونی مرکب از سنت‌های بت‌پرستی قدیم است، با این تفاوت که بت‌پرستی قدیم جنبه فردی داشت، ولی در عصر حاضر به شکل اجتماعی درآمده است. (7) اگر دیروز یک فرد نفع و ضرر خود را در خضوع و پرستش و تبعیت از یک بت می‌دید، امروزه جوامع بشری سود و زیان خود را در بت‌هایی چون تمدن غرب و قدرت‌های بزرگ و به‌طورکلی در غیر خدا می‌بینند؛ از استکبار جهانی می‌هراسند و به دنبال جلب رضایت اویند و نفع و سود خود را یکسره در تمدن غرب می‌جویند.

 

آیا بت‌پرستان بت‌ها را شفیع نزد خدا می‌پنداشتند، یا آن‌ها را خدای مستقل می‌دانستند؟

آیین بت‌پرستی در آغاز پیدایشش، بر اساس توحید صانع بود؛ یعنی آنان خالق جهان را یکی می‌دانستند و این بت‌ها را شفیع نزد خدا می‌پنداشتند و می‌گفتند: این بت‌ها را نمی‌پرستیم، مگر برای این‌که ما را قدمی به خدا نزدیک کنند (8) و چون این مقربان از حواس آنان غایب بودند، ازاین‌روی مجسمه‌ای به‌صورت بت برای آن‌ها می‌ساختند و به این وسیله با عبادت و پرستش به آن‌ها تقرب می‌جستند تا شفیع ایشان نزد خدا شوند. (9)

البته بسیاری از عوام مشرکان، بت را مستقل در الوهیت می‌دانستند، نه شفیع در درگاه خدا و حتی آن را مقدم بر خدای متعال و برتر از او می‌پنداشتند. (10)

 

آیا علت استمرار بت‌پرستی، فقط همان مسئله بیم و امید است؟

خیر عوامل دیگری نیز در استمرار بت‌پرستی نقش داشته‌اند که در ادامه ذکر می‌شود. به‌هرحال باید گفت که بت‌پرستی تنها به پرستش یک مجسمه یا ستاره یا خورشید خلاصه نمی‌شود، بلکه هر کس از غیر خدا بترسد و قطع امید نکند، گرفتار نوعی شرک و بت‌پرستی شده است. چنان‌که از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده است تنها کسانی مسلمان واقعی و راستین هستند که در دین و پرستش و اعتقادشان چیزی را با خدا شریک نکرده‌اند. (11) اینان کسانی هستند که خیر را به دست خدا می‌بینند و تنها از نافرمانی و خشم او می‌ترسند.

به‌هرحال در حالتی که ظلمت کفر و شرک، سراسر هستی را فراگرفته بود و همگان در دام شیطان گرفتار شده بودند و زمین و آسمان در انتظار روشنایی و نور به سر می‌برد، خداوند فرستاده‌ای دیگر و پیامبری اولوالعزم را برای ارشاد مردم مبعوث نمود و فرمود: «ما نوح را به‌سوی قومش فرستادیم تا قومش را قبل از آمدن عذاب دردناک انذار دهد» (12)

 

پیامبر اولوالعزم با سایر پیامبران چه تفاوتی دارد؟

در روایات نقل شده است که از میان همه انبیا تنها 313 نفر دارای مقام رسالت بوده‌اند و از بین این رسولان، به پنج نفر انبیای اولوالعزم گفته شده است که عبارت‌اند از: حضرت نوح (علیه‌السلام)، حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)، حضرت موسی (علیه‌السلام)، حضرت عیسی (علیه‌السلام) و حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله).

البته باید دانست در خود قرآن هم از پیامبرانی به‌عنوان اولوالعزم سخن به میان آمده، ولی نام آن‌ها به‌صراحت گفته نشده، بلکه فرموده است: «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل». (13) از این آیه فقط این مطلب استفاده می‌شود که پیامبران اولوالعزم دارای عزم راسخ و صبر و استقامت بوده‌اند. البته در روایات، ویژگی انبیای اولوالعزم این‌چنین بیان شده است که فقط ایشان صاحب‌شریعت بوده‌اند (شریعت یعنی احکام اجتماعی و قوانین لازم برای روابط پیچیده جامعه انسانی).

ازاین‌روی، کتاب‌های آسمانی دو دسته‌اند: 1- کتاب‌های آسمانی مانند زبور؛ «و آتینا داود زبورا» (14) (ما به داود زبور را دادیم). طبق روایات، داود از پیامبران اولوالعزم نبوده و کتاب آسمانی چنین پیامبرانی فقط دارای مطالب اخلاقی، خبرهای غیبی، ادعیه، مناجات و امثال این‌ها بوده است.

2- کتاب‌های آسمانی به نام شریعت. همان‌طور که قبلاً اشاره شد، طبق روایات فقط پنج نفر از پیامبران دارای چنین کتاب‌های آسمانی بوده‌اند که نفر اول آن‌ها، حضرت نوح (علیه‌السلام) است. مرحوم علامه طباطبایی (رحمه‌الله) در تفسیر المیزان، جلد دوم، ذیل آیه 213 سوره بقره گفته‌اند: ظهور این آیه در آن است که زندگی انسان‌ها قبل از زمان حضرت نوح (علیه‌السلام) بسیار ساده بوده است; یعنی هنوز به‌صورت زندگی شهری و اجتماعات وسیع درنیامده بود تا محتاج قانون باشد. (15)

 

نوح (علیه‌السلام) در برابر قومی که همگی به بت‌پرستی رو آورده بودند به چه‌کاری دست زد؟

حضرت نوح (علیه‌السلام) هرگز خود را فردی تنها نمی‌دانست که در مقابل یک قوم نمی‌تواند کاری انجام دهد و سخنانش اثری ندارد، پس باید از رسالت خویش دست بردارد، بلکه او به وظیفه خود و به مسؤولیتی که خداوند بر دوش او نهاده بود می‌اندیشید و تلاش می‌کرد با استفاده از بهترین روش‌ها، قوم خود را راهنمایی کند و آنان را از بت‌پرستی و شرک نجات دهد. او استوار و ثابت‌قدم، رسالت خویش را آغاز کرد و از هیچ کوششی در رسیدن به مقصدش - یعنی نجات مردم از بت‌پرستی - کوتاهی نکرد; هرچند قومش او را مسخره می‌نمودند و می‌گفتند: به این مرد بنگرید که باآنکه همانند ماست و مانند ما انسان‌ها غذا می‌خورد و راه می‌رود و لباس می‌پوشد، ادعای برتری دارد و خود را فرستاده خدا می‌شمارد و از وجود خدایی به‌جز بت‌هایمان خبر می‌دهد. مردم بدانید او دیوانه است و دچار جن‌زدگی شده است.

نوح (علیه‌السلام) که با عزمی راسخ در اندیشه انجام رسالت الهی خویش بود، به تبلیغ و ارشاد قومش ادامه داد و باوجود شنیدن سخنان سخت و اتهامات گزنده‌ای که به او نسبت می‌دادند، بازهم در پی انذار و بیم دادن آنان بود و می‌گفت: ای مردم، از خدا بترسید و از روز عذاب دردناک بر حذر باشید. حضرت نوح (علیه‌السلام) سال‌های بسیاری میان قومش زندگی کرد و به دعوتش ادامه داد، اما جز تعداد اندکی به او ایمان نیاوردند.

 

قرآن کریم گفت‌وگوی میان نوح (علیه‌السلام) و قومش را چگونه نقل نموده است؟

نوح (علیه‌السلام) به آن قوم بت‌پرست گفت: «من به‌طور آشکار شما را از نافرمانی خدا بیم می‌دهم» (16) ای قوم، دست از بت‌پرستی بردارید و «خدا را بپرستید و از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید» (17) ای مردم، اگر دست از شرک بردارید و به عبادت خدای یکتا بپردازید، مطمئن باشید که «خداوند گناهان گذشته شما را می‌بخشد و شما را عذاب نمی‌نماید» (18). در برابر این سخنان نوح (علیه‌السلام)، عده‌ای اندک به نوح ایمان آوردند، اما تعداد زیادی به انذارهای او توجه نکردند، بلکه «کافران به او گفتند می‌بینیم که تو بشری مثل ما هستی» (19) و مانند ما زندگی می‌کنی و غذا می‌خوری و می‌خوابی تو چگونه خود را رسول خدا می‌نامی و از او خبر می‌دهی، درحالی‌که «ما برای تو بر خودمان هیچ برتری نمی‌بینیم» (20). فرشته که نیستی، اموال بسیار هم که نداری، حتی «پیروانت افراد فرومایه هستند» (21) آنان به نوح گفتند: نه‌تنها «هیچ برتری بر خودمان برایت نمی‌بینیم، بلکه گمان می‌بریم که تو از دروغ‌گویان هستی» (22) و «این سخنانی که می‌گویی افترایی بیش نیست» (23) که به‌دروغ به خدا نسبت می‌دهی.

 

ادامه دارد.

 

 

پی‌نوشت‌ها

1- سوره نوح، آیه 23.

2- محمدحسین، طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 7 ص 41.

3- همان، ص 270.

4- همان، ص 42.

5- اقتباس از آیات 20- 10 سوره نوح

6- محمدحسین، طباطبایی، پیشین، ص 270.

7- همان، ج 4 ص 254.

8- زمر، آیه 3.

9- محمدحسین، طباطبایی، پیشین، ج 6، ص 153.

10- همان، ج 10، ص 413/انعام، آیه 136.

11- روایت ابن‌مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) در اصول کافی، به نقل از ترجمه المیزان، ج 7، ص 27.

12- سوره نوح آیه 1.

13- سوره احقاف آیه 35.

14- سوره نساء آیه 163.

15- آیت‌الله مصباح یزدی، راهنما شناسی، ص 264- 263.

16- نوح، آیه 2.

17- نوح، آیه 3/شعرا، آیه 108 و آیه 110.

18- نوح، آیه 4.

19 و 20- هود، آیه 27.

21- هود، آیه 27/شعراء، آیه 111.

22- هود، آیه 27.

23- هود، آیه 35

منبع: مجله دیدار آشنا