آنچه یک دانشجو باید بداند
  • 9763
  • 144 مرتبه
زندگی در یک وجب جا! مهارت‌های سازگاری با هم‌اتاقی

زندگی در یک وجب جا! مهارت‌های سازگاری با هم‌اتاقی

09/16/1402

یکی از بارزترین ویژگی‌های زندگی دانشجویی، تقسیم نمودن اتاق با فرد یا افرادی است که هر یک دارای پیشینه فرهنگی متفاوت از شما هستند. این تجربه جدید، نیاز به شناخت راهکارهای سازگارانه دارد.

ممکن است در ابتدای امر، تعلق‌گرفتن خوابگاه به شما، اندکی احساس سرخوشی و غرور در شما ایجاد کند و با خود چنین فکر کنید: «از امروز، من مستقل از خانواده زندگی می‌کنم؛ من بزرگ شده‌ام» و به تعبیر دیگر، شما احساس می‌کنید که ازاین‌پس، راحت‌تر می‌توانید هویت مستقل از خویش ارائه دهید؛ اما احتمالاً دیری نمی‌پاید که پس از مواجهه با مشکلات مختلف زندگی در خوابگاه، احساس سرخوشی و غرور، جای خود را به دغدغه نحوه چالش با مسائل زندگی جدید می‌دهد و ممکن است چنین بیندیشید: «هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم زندگی خوابگاهی این‌قدر مسئله داشته باشد؛ کاش در کنار خانواده خودم بودم». دیریازود، شما با فرهنگ‌ها و افراد گوناگون آشنا می‌شوید. با وجود این که این مسئله از یک نظر می‌تواند بسیار جذاب باشد و به افزایش شناخت و تجربه از سایر اقوام و فرهنگ‌ها کمک کند، اما از زاویه‌ای دیگر، می‌توان گفت که یکی از مشکلات زندگی خوابگاهی، همین مواجهه ناگهانی با فرهنگ‌ها و ارزش‌های متفاوت با ارزش‌های شخصی ماست.

ارزش‌های ما، بیشتر در خانواده شکل‌گرفته و از فرهنگ شهر و دیارمان متأثر است؛ درحالی‌که اکنون شما در معرض ارزش‌هایی قرار گرفته‌اید که شاید از نظر شما نوعی ضدارزش محسوب می‌شوند؛ ازاین‌رو ممکن است در مواجهه با آنها، دچار نوعی شوک فرهنگی شوید. دراین‌بین، دانشجویانی که از اعتمادبه‌نفس پایینی برخوردارند، به‌جای این‌که از طریق ویژگی‌های مثبت خود، خود را به دیگران بشناسانند، با پذیرش الگوهای رفتاری و فرهنگی دیگران، سعی در برقراری ارتباط با دیگران می‌کنند.

در برخی مواقع نیز فرد از ترس مسخره‌شدن یا برچسب خوردن، با درخواست‌های غیرمنطقی دیگران که خلاف ارزش‌های فردی وی می‌باشند، موافقت می‌کند تا بدین‌وسیله، در جمع دوستان پذیرفته شود.

فرض کنید شما وارد اتاق دوستان خود شده‌اید و آنها در حال کشیدن سیگار هستند و از شما نیز دعوت می‌کنند که با آنها همراه شوید و شما محترمانه دعوت آنها را رد می‌کنید؛ اما آنها برای بار دوم و سوم تقاضای خود را تکرار می‌کنند و مثلاً ممکن است بگویند: «راست می‌گی؛ تو هنوز خیلی بچه‌ای؛ تو رو چه به این کارا». واکنش شما در این حالت، ممکن است به صورت‌های زیر باشد:

1. مِن مِن کرده، دست و پای خود را گم می‌کنید و به ناچار با آنها همراه شوید.

2. به آنها ناسزا گفته، با آنها درگیری فیزیکی پیدا کنید.

3. با اعتماد به نفس و قاطعانه، فقط جمله خود را تکرار کنید؛ «من سیگار نخواهم کشید» و از آن جا خارج شوید.

برخورد اول، منفعلانه و واکنش دوم، پرخاشگرانه است که هر دو از اعتمادبه‌نفس پایین و عدم برخورداری از مهارت‌های رفتار قاطعانه حکایت می‌کند؛ اما برخورد سوم، یکی از مهارت‌های رفتار قاطعانه است که در زندگی جمعی، می‌تواند در حفظ و نگه‌داری باورهای قبلی و ارزش‌های شخصی، به شما کمک کند.

صادقانه باید گفت که زندگی جمعی، به وسعت 72 ملت، نیاز به سازگاری و انعطاف پذیری بالایی دارد. از این پس، شما بایستی مهارت‌های ارتباطی و مدیریتی خاصی را به کار ببندید. علاوه بر این، حالا تقریباً حریم خصوصی شما کمتر شده و ناچارید اتاق خود را با چند نفر دیگر شریک کنید و به مسائلی چون نظافت اتاق، رعایت زمان خاموشی، تحمل سر و صدا و تنظیم وقت رفت و آمد میهمانانتان بیندیشید.

در واقع، خوابگاه، آوردگاهی است که در آن، توانایی و مهارت شما در مسائل مختلف، از قبیل توان زندگی مستقل از خانواده، برقراری ارتباط با افراد، قبول مسئولیت هر چه بیشتر و مدیریت زندگی خودتان، به بوته آزمایش گذاشته می‌شود.

با وجود این که داشتن تعهد به هم اتاقی در نحوه مشارکت در لوازم اتاق، فضا و امکانات، نظافت اتاق و پخت‌وپز، داشتن میهمان، زمان استراحت و مطالعه، معمولاً می‌تواند قدری از سردرگمی و آشفتگی شما را کم کرده، روابط شما را شفاف‌تر و دارای ساختار نماید، اما گاهی اوقات با وجود توافق درباره قواعد زندگی خوابگاهی، ممکن است قوانین فوق رعایت نشود و شما در ارتباط با هم اتاقی خود، دچار مشکل شوید.


در چنین مواردی، بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید، چیست؟

بهترین شیوه در چنین مواردی، برخورد مستقیم است؛ یعنی صریحاً با هم اتاقی خود درباره این که مثلاً نوبت‌کاری خود را در شستن ظرف‌ها رعایت نکرده است، صحبت کنید و از او بخواهید تا نوبت‌کاری خویش را رعایت کند. تقاضای شما، نباید عذرخواهانه و یا با سرزنش و خشمگینانه باشد؛ زیرا موجب واکنش دفاعی از طرف مقابل می‌گردد. ازاین‌رو، منظور خود را روشن بیان کنید؛ به حرف‌های او گوش فرادهید و به نظر او نیز احترام بگذارید. شاید کاری انجام داده‌اید که او قدری ناراحت شده و با این رفتارهای عجیب‌وغریب، واکنش نشان داده است.

گاهی اوقات، چیزی که ارتباط ما با یک هم اتاقی را مختل می‌سازد، وجود پاره‌ای افکار غیرمنطقی است؛ مثلاً هم اتاقی من باید خودش بداند که چگونه رفتار کند و من نباید به او تذکر بدهم. شما نباید توقع داشته باشید که هم اتاقی شما یا هر کس دیگری، دقیقاً بداند شما چه می‌خواهید یا چه فکر می‌کنید. مردم، توانایی ذهن‌خوانی ندارند. برای نیل به نتیجه مطلوب، باید قاطعانه ارتباط برقرار کنید. احساسات و نیازهای خود را ابراز کنید و روی حقوق خود پافشاری کنید. همچنین باید بتوانید تمایلات و نیازهای دیگران را نیز در نظر بگیرید و به حقوقشان احترام بگذارید. چنین کاری باعث می‌شود که سایرین نیز به نحو مطلوبی به شما پاسخ دهند.

اگر قاطعانه عمل نکنید، یک روش جانشین، روش منفعلانه است؛ یعنی از رفتار بد هم اتاقی خود نزد دوستانتان گلایه کنید؛ به وی گوشه‌وکنایه بزنید و یا با سردی با وی برخورد کنید. شاید هم ظروف نشسته را بشویید؛ درحالی‌که زیر لب غرولند می‌کنید. یک چیز مشترک در تمامی شیوه‌های منفعلانه و غیرمستقیم وجود دارد و آن این که شما با انجام آنها، به هیچ جایی نمی‌رسید و باز هم کارها انجام نشده باقی می‌ماند و شما یک ناکامی عمیق را تجربه می‌کنید.

روش جانشین دیگر، حمله و پرخاشگری است؛ ممکن است به او بدوبیراه بگویید و تهدید کنید یا به او تهمت بزنید یا ممکن است مقابله‌به‌مثل کنید و مثلاً شما هم ظرف نشویید یا ظروف او را بشکنید. همه اینها می‌تواند چند دقیقه شما را آرام کرده، دلتان را خنک کند؛ اما پس از مدتی ممکن است احساس گناه کنید و احتمالاً مشکلات بیشتری در انتظار شما خواهد بود؛ زیرا پرخاشگری، پرخاشگری می‌آورد و به‌زودی اتاق شما تبدیل به یک منطقه جنگی خواهد شد.

بنابراین، وقتی ناراحتید، انفعال، مؤثر نیست و پرخاشگری هم اوضاع را وخیم‌تر می‌سازد. بهترین شیوه، موضع میانه، یعنی جرئت‌ورزی و ابراز خواست‌ها با آرامش و به شکل مستقیم و منطقی و نیز گوش‌دادن به هم اتاقی، با ذهنی باز و توأم با پذیرش است. ممکن است بگویید بارها سعی کرده‌ام این‌گونه برخورد کنم؛ اما هم اتاقی من سر من داد می‌زند و اصلاً اجازه حرف‌زدن به من نمی‌دهد. من در این شرایط نمی‌توانم کاری کنم. بله، احتمالاً در این شرایط نمی‌توانید. زبان دوستانه و آرام، معمولاً واکنش مشابه ایجاد می‌کند؛ اما نه همیشه. ممکن است هم اتاقی شما نتواند به طور مناسب با درخواست‌های شما روبه‌رو شود و یک‌باره حمله‌ور شود؛ بااین‌حال، شما باید نگرانی‌های خود را ابراز کنید. پرخاشگری، نباید شما را به سکوت و عقب‌نشینی وادار کند. اگر او داد می‌زند و به شما حمله می‌کند، شما باید روش محافظت از خود را بدانید. در این مورد، دو روش وجود دارد (که البته استفاده از آنها، تنها به‌عنوان آخرین راه‌حل توصیه می‌شود).


الف) تکرار و پافشاری در بیان خواسته

با حفظ آرامش و خونسردی، نکات مهم موردنظر خود را تکرار کنید؛ بدون توجه به این که هم اتاقی شما چه می‌گوید یا با چه شدتی آنها را بیان می‌کند. به نکات انحرافی که از طریق انتقادهای نابجا یا نکات نامربوط مطرح می‌شوند، توجه نکنید و مرتب به او بگویید: «من می‌خواهم تو ظرف‌های نشسته را بشویی». در این حال، طرف مقابل شما، نمی‌تواند این شیوه دفاعی شما را دست‌کم بگیرد و بی‌تفاوت از کنار آن بگذرد.


ب) عقب‌نشینی راهبردی

مقابله با هم اتاقی را به هنگام حمله او متوقف کنید و به او بگویید: «من وقتی تو آرامشت را به دست آوردی، درباره این موضوع صحبت می‌کنم» یا «من تا وقتی که شما فریاد بزنی، درباره این موضوع حرف نمی‌زنم». به‌این‌ترتیب، با آرام‌کردن فضا، می‌توانید فضایی برای حل مشکلات ایجاد کنید.

اگر با وجود استفاده از روش‌های فوق، شما همچنان با هم اتاقی خود مشکل دارید، شاید فراگرفتن سایر فنون ارتباطی یا کمک‌گرفتن از یک شخص ثالث، مثلاً یک دوست بی‌طرف و یا یک مشاور، بتواند به حل مشکل شما کمک کند.

در انتهای این مقاله قصد داریم شما را با تعدادی از مهارت‌های لازم برای یک ارتباط مؤثر با هم‌اتاقی‌تان آشنا کنیم تا ضمن به‌کارگیری آنها، زمینه‌های تحکیم هر چه بیشتر روابط شما با هم‌اتاقی‌تان برقرار شود. این مهارت‌ها عبارت‌اند از:


۱. گوش دادن

شاید گوش‌دادن، کار ساده‌ای به نظر برسد؛ اما باید بدانید که این کار ساده نیز نیاز به مهارت دارد. سعی کنید به حرف‌های هم‌اتاقی‌تان گوش دهید؛ زیرا با این روش، به مصاحبت وی، خوشامد می‌گویید. با گوش‌دادن، ضمن فهم دقیق‌تر خواسته‌ها و بیانات هم‌اتاقی‌تان، می‌توانید این احساس را در وی ایجاد کنید که حرف‌های او را درک کرده‌اید و در واقع، این پیام را به وی بدهید که من تو را درک می‌کنم. همین امر، موجب تقویت و ایجاد احساسی مثبت نسبت به یکدیگر شده، اطمینان به هم را افزایش می‌دهد.


۲. بیان خواسته‌ها به طور صریح و صادقانه

نباید انتظار داشته باشید که هم‌اتاقی‌هایتان از حرکات و رفتارهای شما پی به افکارتان ببرند؛ چون این‌گونه کارها، موجب برداشت نادرست آنها شده، ممکن است موجب آشفتگی روابطتان گردد. صراحت و صادق‌بودن، فرایندی است که در روابط انسانی، به شکل نامحسوس، اما بسیار مؤثر، نقش بازی می‌کند. این فرایند، قابل‌دیدن و شنیدن نیست؛ بلکه دو طرف درگیر، ارتباط آن را حس می‌کنند. اگر ارتباطی فاقد صراحت و صداقت باشد، بدون شک، یا قطع خواهد شد و یا به شکل مخدوش، مبهم و ناسالم، ادامه خواهد یافت. اگر نتوانید یا نخواهید منظور خود را با صراحت به هم‌اتاقی‌هایتان بگویید، آنها ممکن است به‌اشتباه افتاده، به حدس و گمان متوسل شوند و از واقعیت دور گردند.


۳. نگاه کردن به طرف مقابل

نگاه‌کردن و تماس چهره‌به‌چهره، نهایت توجه و دقت شما به‌طرف مقابل را هنگام صحبت‌کردن می‌رساند و عدم توجه به این امر، ممکن است موجب کاهش گفت‌وگو و در واقع، کوتاه‌شدن ارتباط شود؛ زیرا ممکن است طرف مقابل احساس کند که حوصله‌تان سر رفته یا علاقه‌ای به شنیدن حرف‌هایش ندارید و یا ارزشی برای وی قائل نیستید.


۴. ابراز همدلی و همدردی

یکی از مهارت‌هایی که می‌تواند اختلاف‌نظرها را قابل‌درک سازد و تنش‌ها را کاهش دهد، توانایی شما در درک دیدگاه فرد، در مورد مسائل مورد اختلاف است؛ یعنی این که توانایی دیدن مسائل، از پشت چشمان طرف مقابل، امکان‌پذیر است و درک احساسات دیگران و ابراز همدلی و دوست‌داشتن را تقویت می‌کند.


۵. حفظ آرامش و احترام متقابل

اغلب افراد در ارتباطات خود با دیگران، درصدد ارزیابی آنها برمی‌آیند و گاهی فکر می‌کنند که یا باید نظرات و احساسات آنها را رد کنند و یا به‌نوعی (مستقیم یا غیرمستقیم)، نظرات و احساسات خودشان را به آنها تحمیل کنند. ارتباطی که بر پایه این روش شکل می‌گیرد، غالباً تداوم نمی‌یابد و هر دو طرف درگیر ارتباط را دچار مشکل می‌سازد و یا این که شخصی حداقل به افکار و احساسات طرف مقابل احترام بگذارد و آنها را تأیید کند؛ زیرا عقاید و نظرات هر کس، برای خودش مهم است.


۶. مخالفت نمودن به شیوه مناسب

اگر بتوانید بپذیرید که دیگران مانند شما نیستند، آن وقت می‌توانید به شیوه‌ای مناسب، با نظرات و عقایدی که به نظر شما صحیح نیستند، مخالفت کنید و به‌عبارت‌دیگر، بدون بحث و جدل مخرب که غالباً با بلندکردن صدا، دادوفریاد و خشم است، می‌توانید به نتیجه‌ای مناسب دست یابید. یکی از مناسب‌ترین شیوه‌ها برای مخالفت‌کردن با نظرات و عقاید دیگران، روش خلع سلاح است. در این روش، فرد در سخنان طرف مقابل، حقیقتی را پیدا می‌کند (حتی اگر با مجموعه سخنان او موافق نباشد)؛ سپس در مقام موافقت و تأیید آن، حرف می‌زند. این روش، بر طرف مقابل تأثیر آرام‌بخش عجیبی می‌گذارد. هم اتاقی شما ممکن است روش خلع سلاح را نپذیرد؛ ولی جدل، همیشه بی‌فایده و بی‌سرانجام است. با شیوه خلع سلاح، در واقع، شما پیروز از بحث خارج می‌شوید و طرف مقابل نیز احساس پیروزی می‌کند و با آمادگی بیشتری به حرف‌های شما گوش می‌دهد. مثلاً اگر هم اتاقی شما می‌گوید: اصلاً حرف‌های تو را قبول ندارم، پاسخ شما باید این‌گونه باشد: بله، حق با توست؛ ما همیشه نباید به‌صورت صددرصد، حرف‌های دیگران را بپذیریم.

باید به‌خاطر داشت که لحن پاسخ شما نیز مهم است. اگر پاسخ، تحقیرآمیز باشد، این روش، تأثیر مطلوب را نخواهد داشت.

.

.

.

منبع: مجله پرسمان (گزیده‌ای از جزوه‌های مرکز مشاوره دانشگاه تهران).