نقطه پرواز
  • 6066
  • 167 مرتبه
ازدواج توحیدی (ما انسان‌های ناقص)

ازدواج توحیدی (ما انسان‌های ناقص)

1399/06/17 09:16:56 ق.ظ

«بسم الله الرحمن الرحیم»

بی‌نام او هر کاری ابتر است

سلام؛

 تمامی انسان‌ها، جز ۱۴ معصوم (علیهم‌السلام)، دارای نقص‌های متعددی هستند. حالا سؤال اینجاست که به نظر شما، برای ازدواج، از کدام‌یک از نقص‌ها، می‌توان چشم‌پوشی کرد و از کدام‌یک نه؟

 حدیث از معصوم (علیه‌السلام) داریم که (نقل به مضمون):

«دنبال چند چیز نگردید! چراکه نیازمند به آنان هستید؛ و چون نمی‌یابید، درمانده می‌شوید:

اول: رزق کاملاً حلال!

 چراکه به روزی نیاز دارید و اگر دنبال رزق کاملاً حلال باشید، گرسنه می‌مانید.

دوم: عمل کاملاً خالص!

 چون نمی‌شود که نامهٔ اعمال شما به بهانهٔ خالص نبودن، خالی بماند.

سوم: عالم کاملاً عامل!

 زیرا برای پرسش‌های شرعی، به یک راهنما نیاز است و اگر به این بهانه، تمامی علماء را رد کنید، بدون راهنما می‌مانید.

و در آخر: دوست کامل!

 به دلیل این‌که نیازمند رفیق و همراه هستید و اگر با این دلیل دوستی نکنید، بدون دوست خواهید ماند.»

 آن قسمتی که مربوط به بحث ما می‌شود، همین قسمت آخر است. ما درهرصورت، نیازمند همسر هستیم و لازم به توضیح نیست که هیچ دوستی، نزدیک‌تر از همسر نیست.

 بنابراین، به سؤال اول این پست برمی‌گردم که کدام نقص‌ها قابل‌بخشش و کدام‌یک غیرقابل‌بخشش هستند:

«به نظر قاطع این قلم، تنها نقصی که غیرقابل‌گذشت است، تقوا و اخلاق می‌باشد؛ و لا غیر»

البته همان‌طور که می‌دانید، بالأخره، ایمان و تقوا هم مراتبی دارد، اما آن قسمت که غیرقابل‌گذشت است، در این گزاره‌ها قرار می‌گیرد:

۱- ایمان به اصول و فروع دین.

۲- عمل به واجبات و ترک محرمات.

 خصوصاً راست‌گویی و امانت‌داری؛ چراکه حدیث داریم از امام رضا (علیه‌السلام) که:

«به نماز و روزهٔ مردم مغرور نشوید، زیرا بعضی از مردم به نماز و روزه عادت کرده‌اند، آن‌چنان‌که از ترک آن‌ها ناراحت می‌شوند. در تشخیص مراتب دین‌داری، آن‌ها را به‌وسیلهٔ راست‌گویی و امانت‌داری امتحان کنید.»*

 حالا این‌که امروز روز، کسی که همین نمازش را هم بخواند، کلی قیمت دارد، بماند.

۳- تلاش در داشتن اخلاق حسنه.

 متأسفانه، همهٔ ما، درجاتی از بداخلاقی را داریم، منتها، مهم این هست که به نقایص خود واقف باشیم و برای رفع آن‌ها تلاش کنیم؛ اما کسی که به بداخلاقی شهرت دارد و برای اصلاح خود کاری نمی‌کند، شایستهٔ اعتماد نیست.

 اما سایر نواقص تا چه حدی قابل‌گذشت هست؟!

 حتماً منظور من از این‌که تنها ملاک‌های تقوا و اخلاق، غیرقابل‌گذشت هستند، به این معنی نیست که می‌توان از سایر نقص‌ها، در هر میزان که بود، چشم‌پوشی کرد.

 برای روشن شدن این موضوع، به دو مصداق مهم اشاره می‌کنم:

۱- سلامتی؛

 اگر از یک پزشک بپرسید که یک انسان سالم معرفی کنید، به شما خواهد گفت که انسانِ به معنای حقیقی سالم وجود خارجی ندارد؛ و همهٔ انسان‌ها، بیماری یا بیماری‌هایی دارند؛ و آنچه در ایشان متفاوت است، میزان سلامتی است.

 سلامتی در حد متعارف را تقریباً همه دارند و بیماری‌های کوچک را می‌توان نادیده گرفت؛ اما راجع به بیماری‌های اساسی باید محتاط بود.

 کسی که به ازدواج با یک فرد بیمار راضی می‌شود، ضمن این‌که ان‌شاء‌الله، با داشتن نیت خدایی، ثواب و اجر زیادی خواهد برد، باید بداند که زندگی وی، نوعی ایثارگری خواهد بود که تحمل آن کار بسیار مشکلی است.

 فرشته‌هایی را ببینید که همسر جانبازان شده‌اند! خداوند جزای خیر به ایشان عنایت بفرماید. واقعاً ازخودگذشتگی به خرج می‌دهند؛ و این میزان مایه گذاشتن از خود، کار هرکسی نیست. کوه می‌خواهد، کوه. / هرچند خدا صبرش را هم می‌دهد.

 اگر می‌خواهید از این معیار صرف‌نظر بکنید، حتماً باید با یک مشاور امین مشورت بنمایید.

۲- زیبایی:

 تمامی انسان‌ها، مراتبی از زیبایی را دارند. این جملهٔ آقای قرائتی مشهور است که:

 «بعضی وقت‌ها می‌بینیم که دماغ خانم، مثل لامپ است و لب‌ولوچهٔ آقا مثل شتر! به‌طوری‌که آدم می‌گوید چه کسی با این‌ها ازدواج می‌کند؟! اما ازدواج می‌کنند و خیلی خوش و خرم با هم هستند.» (نقل به مضمون)

 چیزی که ما بارها تأکید کرده‌ایم، این هست که زیبایی نباید به‌عنوان ملاک اول باشد؛ اما به‌هیچ‌وجه نباید از آن غافل شد.

 نکتهٔ مهم و اساسی در این زمینه، این هست که چهره و اندام دو طرف، در نظر ایشان خوب و مناسب جلوه کند.

 ممکن است خانمی کچل باشد، یا آقایی آبله‌رو باشد، اما در نظر همسرش، خوب به نظر بیاید؛ تا همین حد کافی است و می‌توان از باقی اشکالات صرف‌نظر کرد.

 اما باید اخطار بدهم در موردی که شما از چهره و اندام رضایت ندارید.

 حدیث داریم از معصوم (علیه‌السلام) که اگر برای رضای خدا و به خاطر ایمان با کسی ازدواج کردید، خداوند هر روز، زیبایی وی را در نظر شما بیش‌تر می‌کند. (نقل به مضمون)

 اما این حدیث، به‌هیچ‌وجه به معنای نادیده گرفتن ملاک‌های خود برای زیبایی حداقلی نیست.

 مشاهده می‌شود که برخی به‌اشتباه، با این استدلال که «ما به ایمان فرد نگاه می‌کنیم»، نتیجه می‌گیرند که «پس زیبایی‌اش اهمیتی ندارد!»

 اتفاقاً زیبایی در ازدواج، بسیار مهم است و به‌هیچ‌وجه قابل‌چشم‌پوشی نیست؛ هرچند سخت‌گیری در آن هم مذموم است.

 قطعاً ازدواج نکردن با کسی که در نظر شما نازیبا هست، بسیار بهتر است تا این‌که بعد از ازدواج، مدام عذاب بکشید و رغبت نداشته باشید تا او را بنگرید.

 بحث را با یک سؤال، به‌عنوان نتیجه‌گیری به پایان می‌برم؛ و منتظر نظرات شما هستم تا تکمیل گردد:

 گل بی‌عیب ... خداست

«مگر ما کامل هستیم که به دنبال همسری کامل می‌گردیم؟!»

التماس دعا

یا علی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت:

 *: کافی، جلد ۱، صفحه ۱۰۴/ به نقل از کتاب «انتخاب همسر»، نوشته (علامه) ابراهیم امینی

اخبار مرتبط