نقطه پرواز
  • 8722
  • 202 مرتبه
سفره عقد با خوشبختی نقد

سفره عقد با خوشبختی نقد

1402/05/08 12:29:24 ب.ظ

ورود به دانشگاه، پله‌ای به‌سوی استقلال و ازدواج، پلهٔ دیگری از زندگی است. زمانی که این دو باهم گره می‌خورند و پیوند می‌یابند، ارتقای دو پله‌ای در رده‌بندی پیشرفت، رقم می‌خورد. در این میان، آنچه مهم به نظر می‌رسد، انتخاب صحیح و پیش‌بینی‌های ازدواج موفق است که می‌تواند چنین ارتقایی را سبب شود و در غیر این صورت، نه‌تنها پیشرفتی نیست، بلکه آسیبی دوگانه، زندگی تحصیلی و مشترک را به خطر می‌اندازد. ازدواج برخلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، انتخابی آگاهانه است و می‌توان با رعایت پاره‌ای از ملاک‌ها، طرحی نو درانداخت و خوشبختی را تدارک نمود. ازنظر قوانین مشاوره‌ای ازدواج که برگرفته از آموزه‌های دینی و تحقیقات و تجربه‌های روان‌شناختی‌اند، می‌توان یک ازدواج موفق را پیش‌بینی کرد. پاسخ شما به چند سؤال ساده، می‌تواند پیش‌بینی یک ازدواج آسان و آسمانی را میسّر سازد.


1.
طرف مقابل شما دمدمی‌مزاج است یا ثابت؟

افرادی که ثباتی در روحیه و رفتارشان دیده نمی‌شود، دمدمی‌مزاج نامیده می‌شوند. این آدم‌ها از هر جنسی که باشند، قابل‌اعتماد نیستند و نمی‌توان روی انتخاب و محبت‌های کنونی آن‌ها حساب باز کرد. در گزینش همسر آیندهٔ خود، دنبال کسی باشید که روی انتخاب‌های قبلی خود درزمینهٔ واحدهای درسی، استاد، دوستان، نوع پوشش و مانند آن، چهرهٔ مشخصی داشته است. آدم‌های تنوع خواه را هم می‌توان در این گروه دید؛ کسانی که مرتب گوشی تلفن عوض می‌کنند؛ هرروز طرحی نو در ظاهر و قیافه خود می‌ریزند؛ اطرافیان آن‌ها مرتب درحال تغییر هستند و نحوهٔ رفتارشان با دیگر دانشجویان، شکل‌های متفاوتی دارد.


2.
تاکنون چه موفقیت‌هایی به دست آورده است؟

کسانی که پیش از ازدواج از زندگی موفق و رو به رشدی برخوردار شده‌اند، احتمال موفقیتشان در زندگی مشترک هم وجود دارد؛ به‌عنوان‌مثال، جوان 25 ساله‌ای که اکنون ازنظر تحصیلی، اشتغال، میزان استقلال فکری، رفاقت‌ها و نیز مسائل دینی خود به رشدی متناسب با این سن دست یافته، آمادگی تکمیل این رشد را با ازدواج و به اشتراک گذاشتن آن با همسر خود، دارد. کسانی که چنین موفقیت‌هایی را در زندگی تجربه نکرده‌اند، ممکن است با بهانه‌جویی‌های متعدد یا نمایش‌ها و ادعاهایی که از خود بروز می‌دهند، در تلاش برای جذب طرف مقابل خود برآیند. شخصیت‌های نمایشی، قادرند به‌گونه‌ای فیلم بازی کنند که شما گمان کنید بهترین فرد ممکن و نیمهٔ گم‌شدهٔ خود را به دست آورده‌اید.


3.
آیا به قانون‌های فعلی پای بند است؟

یکی از نشانه‌های سلامت روان برای انتخاب همسر، میزان پای بندی به قوانین است. دانشجویی که با ضوابط دانشگاه، ملاک‌های اجتماعی، هویت دانشجویی و دیگر معیارها کنار آمده و آن‌ها را اجرا کرده است، می‌تواند آمادهٔ اجرای قوانین تازه‌ای باشد که در زندگی مشترک با آن‌ها روبه‌رو می‌شود. ازاین‌رو، به دین‌دار بودن خواستگار در آموزه‌های دینی، توجه زیادی شده است؛ چون فرد دین‌دار، علاوه بر آن‌که هویت مشخصی دارد، دوره‌ای از تعهد و مسئولیت‌پذیری را نسبت به دستورات خداوند، تجربه کرده و اینک می‌تواند با روحیه محکم‌تری، مسئولیت تازه‌ای را بپذیرد.


4.
با خانواده‌اش مشکلی ندارید؟

برخی گمان می‌کنند فقط رابطهٔ زن و شوهر در ازدواج مهم است. این تصور، اشتباه است؛ زیرا هرکدام از ما، بخشی از ذهنیت‌ها و باورهای خود را وامدار خانواده هستیم؛ ضمن این‌که قطع ارتباط و پشت و پا زدن به خانواده، یک علامت خطر بزرگ است. فردی که بعد از دو دهه زندگی خانوادگی حاضر می‌شود همهٔ آن عواطف و داشته‌ها را کنار بگذارد، چه تضمینی برای پای بندی وی به این رابطه جدید وجود خواهد داشت؟ ازاین‌رو، هم‌شأنی خانوادگی، اهمیت دارد. اگر خانواده‌ها از تراز و همسانی مناسبی برخوردار باشند، احتمال موفقیت شما در زندگی مشترک، بسیار است. تناسب خانواده‌ها ازنظر مالی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مذهبی، تحصیلی و مانند آن، می‌تواند مهم باشد.


5.
ارتباط شما از چه تیپی است؟

در روان‌شناسی از سه تیپ ارتباط سخن می‌گویند. برخی ارتباطشان کودکانه است و از روش‌هایی مانند قهر کردن، لج بازی و بدگویی، استفاده می‌کنند. گروهی دیگر، ارتباطی آمرانه دارند؛ یعنی مرتب دستور می‌دهند و نسخه می‌پیچند و نصیحت می‌کنند. گروه سومی هم هستند که ارتباط عاقلانه‌ای دارند. این گروه، مسائل را منطقی بررسی می‌کنند و احترام همراه با جدیت در چنین ارتباطی موج می‌زند. اگر ارتباط بر پایه عقلانیت و انصاف پی‌ریزی شده باشد و انتخابشان از روی هوس یا افراط‌های عاطفی نباشد، احتمال موفقیت در زندگی آینده، بیشتر است. کسانی که سرمایه‌های عاطفی خود را پیش از ازدواج به حراج گذاشته باشند و توانمندی مدیریت عواطف خود را در رویارویی با جنس مخالف از کف داده باشند، در ایجاد یک ارتباط معقول، دچار مشکل می‌باشند. محبت، رفتاری است که دو ریشهٔ اندیشه و احساس را در خود دارد. رفتارهای محبت‌آمیز، زمانی شکل می‌گیرند که همسران دید مثبت و خوبی نسبت به یکدیگر داشته باشند و این نگاه مثبت، احساس خوشایندی را در آن‌ها رقم زده باشد. زمانی که این دوپایه شکل گرفت، نوبت به تمرین مهرورزی می‌رسد. نمی‌توان به ناگاه قهرمان محبت شد؛ بلکه به‌مرورزمان و متناسب با روحیات هرکدام، این مهارت شکل می‌گیرد.


6.
آیا قانون سی - هفتاد را می‌توان دربارهٔ شما درست دانست؟

ملاک دیگری که اهمیت خاصی دارد، توافق دو طرف در 70 درصد امور مهم زندگی و تفاهم در 30 درصد امور باقی مانده است. اگر چنین توافقی وجود داشته باشد، زندگی مستحکمی شکل می‌گیرد. زمانی که دو شخصیت شکل‌گرفته در کنار هم قرار می‌گیرند، بدیهی است که هرکدام از افکار، سلیقه‌ها و رفتارهای ویژهٔ خود برخوردارند. دختر و پسر جوانی که دوره‌های گوناگون رشد و تحول را گذرانده‌اند و شخصیت آن‌ها با شرایط متفاوت تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی شکل‌گرفته و اکنون قرار است در پیوندی مقدس با یکدیگر، اهداف مشترکی را دنبال کنند، دربارهٔ نحوه مدیریت زندگی، سطح روابط با دیگران، روش‌های تربیت فرزند و تعیین اولویت‌های زندگی آینده، نیازمند نوعی همگرایی هستند. هدف از شناخت در این دوره نیز باید تطبیق و تفاهم باشد و با شناخت مرحلهٔ قبلی که برای انتخاب بود و در آن میزان موفقیت، لحاظ می‌شد، متفاوت است. ممکن است هرکدام روش‌های خاصی را برای رسیدن به اهداف خود در نظر بگیرند و این تفاوت روش‌ها، مشکل‌ساز باشد. به همین جهت، لازم است در دو گام زیر خود را هماهنگ ساخته، به‌سوی تعالی و تکامل، حرکت کنند:


الف. داشتن ملاک‌های تفاهم

در این زمینه لازم است هرکدام از همسران در معرض انتخاب، از دیدگاه دینی و مذهبی خاص خود به زندگی توجه کنند. بررسی میزان دین‌داری و توجه به ارزش‌های دینی، می‌تواند راه رسیدن به تفاهم را هموارتر سازد. همچنین اگر زن و شوهر از تخصص ویژه‌ای برخوردارند، توجه به این تخصص، ضروری است؛ مثلاً فردی که نگاه شاعرانه و لطیف به زندگی دارد، با شخصی که نگاه اقتصادی یا حقوقی دارد، تفاوت‌هایی جدی در اظهارنظرها و تصمیم‌گیری‌ها دارد. سطح فرهنگی خانواده‌ها هم سهم بسزایی در شکل‌گیری فکر، سلیقه و رفتار دارد و حتّی قومیت‌های فرهنگی خاص می‌توانند در ایجاد یا جلوگیری از شکل‌گیری یک اندیشه، نقش داشته باشند. توجه به تفاوت‌های شخصیتی نیز اهمیت دارد. هرکدام از همسران با ساختار شخصیتی و روان‌شناختی مخصوص خود، در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. ممکن است یک شخص برون‌گرا و مایل به ارتباطات اجتماعی و متنوع باشد و دیگری شخصی درون‌گرا، ذهنی و محدودکنندهٔ ارتباط باشد. تفاوت در هوشمندی نیز می‌تواند در این زمینه نقش‌آفرین باشد.


ب. روش‌های ایجاد تفاهم

خودآگاهی، یکی از مهارت‌های پایه است. زمانی که فرد با خودش آشنا باشد، می‌تواند در هماهنگ شدن با دیگری نیز موفق رفتار کند. ناآگاهی از روحیات خود، بستری برای افتادن در اشتباهات جدی نسبت به همسر، فراهم می‌کند و سبب غلبهٔ گمان‌ها بر واقعیات می‌شود. تلاش برای شناخت دنیای روحی و روانی همسر و نیز آگاهی از روحیات و نوع شخصیتی او، تضمینی برای یک زندگی موفق است. ما به دلیل بی‌خبری از شخصیت شریک زندگی، ممکن است رفتارها یا انتظاراتی ناصحیحی از او داشته باشیم که سبب نوعی جبر و تحمیل بر او شده، به‌تدریج، به سردی رابطه یا بازداری ارتباط، منتهی شود. برای شناخت دنیای همسر، می‌توان از مطالعه، مشاوره و گفت‌وگو با خود او بهره‌مند شد. دنیای تجرد، با خودخواهی و یکه‌تازی همراه است. وقتی پیمان شراکت با خواندن خطبه عقد بسته می‌شود، هرکدام از همسران نیازمند برنامه رفتاری جدید، برای قرار گرفتن در کنار یکدیگر هستند. این برنامه، زمان‌بر است و دورهٔ عقد می‌تواند چنین روحیه‌ای را ایجاد نماید. مهارت همدلی نیز از نیازمندی‌های جدی یک زندگی خوب و همگرایانه است. زمانی که هرکدام از همسران بتوانند از دریچهٔ نگاه فرد مقابل خود به مسائل بنگرند و خود را جای فرد دیگر قرار دهند، می‌توانند به داشتن یک زندگی خوب نیز امیدوار باشند. همدلی، یک مهارت است؛ پس نیازمند فراگیری و به‌کارگیری است.

منبع: مجله پرسمان

اخبار مرتبط