وقتی جوانی تصمیم میگیرد در طول دورة دانشجویی و همزمان با تحصیل، ازدواج کند، دقیقاً به این معناست که میخواهد حرکتی جدی، سهمگین و کوبنده در زندگی داشته باشد و به جنگ مشکلات برود؛ درست مثل یک بلدوزر یا مثل یک تانک.
این نه به معنای آن است که ازدواج در دورة دانشجویی، به معنی تجربهکردن زندگی در شرایط سخت و موقعیت جنگی است؛ بلکه بیشتر یادآوری این واقعیت است که لازمة موفقیت در چنین زندگی مشترکی، داشتن یک ارادة جدّی و یک برنامه منظّم برای زندگی است؛ تا بتوان هم وظیفة تحصیلی خود را انجام داد و هم به مسئولیتهای این زندگی مشترک رسید و چنین موضوعی نیز محتاج برنامهریزی و تلاش، پرهیز از تنبلی و غنیمت شمردن وقت است.
وقتی صحبت از ازدواج دانشجویی میشود، دو مفهوم قابلتصور است؛ یکی ازدواج در سن دانشجویی و دوم ازدواج دو دانشجو با یکدیگر که البته مراد، ازدواج ساده، مناسب و به هنگام است.
بیشتر اوقات که در جمع دانشجویان صحبت از ازدواج به میان میآید، آنها مسئلة تأمین معیشت را بهعنوان مهمترین مانع خود بر سر ازدواج مطرح میکنند؛ امّا خدا وعده داده که پس از ازدواج، آنها را غنی خواهد کرد و این، واقعیتی آزموده شده است که وقتی جوانی با توکل به خدا زندگی مشترک خود را آغاز میکند، درهای رحمت پروردگار نیز بهسوی وی گشوده خواهند شد و این به معنای جواز تنبلی و بیکارگی و احاله دادن مسئولیت زندگی به تقدیر نیست؛ بلکه به معنای آن است که تلاشهای یک جوان متأهل برای تأمین معیشت خود، از برکت الهی بهرهمند میشود؛ هر چند این مسیر بدون تحمل سختی و دشواری، نخواهد بود و جوان بر سر این دوراهی، باید انتخاب کند؛ یا فشارهای جسمی و روحی ناشی از تجرد را برگزیند و پس از پیداکردن شغلی مناسب، ازدواج کند و یا ازدواج در سنین جوانی را با همة فشارها و سختیهای آن به قیمت تجربهکردن شور عشق، انتخاب کند. واقعیت آن است که افرادی که ازدواج خود را به سنین بالاتر موکول میکنند، این شور جوانی و عاشقانه در کنار هم زیستن را درک نخواهند کرد.
اولین مزیت ازدواج دانشجویی، آن است که هر دو نفر تا حد زیادی به طور مستقیم با عملکرد و رفتار و افکار هم آشنا هستند. این آمادگی ذهنی نسبت به شرایط فعلی و واقعی و وجود برخی نقاط مشترک، آنها را برای انتخاب یکدیگر و شروع زندگی، ترغیب میکند. همچنین آنها نسبت به شرایط اقتصادی و اجتماعی یکدیگر آگاه هستند و به دلیل همین درک متقابل، توقعات خود را متعادل میکنند.
همچنین مشابهتها در ازدواج دانشجویی، بیشتر است؛ زیرا شما با کسی زندگی خواهید کرد که شرایط سنی مشابهی با شما دارد و در فضای اجتماعی نسبتاً مشترکی با شما بوده است و شاید هم رشتة شما باشد. همرشته بودن، بهخودیخود، زمینة اشتراکهای زیادی را به وجود میآورد.
این بستر برای شناخت قبل از ازدواج نیز مناسب است. قدرت انتخاب فرد در دانشگاه، بر اساس ملاکهای اخلاقی، دینی، اجتماعی، ظاهری و شخصیتی در حوزة وسیعتری خواهد بود؛ زیرا دانشجویان مدتزمان زیادی در کنار هم درس میخوانند و میتوانند بهتر و بیشتر خصوصیات و ویژگیهای رفتاری، روانی و اخلاقی یکدیگر را بشناسند.
یکی دیگر از مزیتهای ازدواج دانشجویی، آن است که در این ازدواجها، توقعات کمتری از عروس و داماد وجود دارد. شما اگر در دوران دانشجویی تان ازدواج کنید، ممکن است خانوادهها نیز از شما حمایت کنند.
ازدواج دانشجویی، فرصت انس و الفت با همسری جوان است که البته علاوه بر شور زندگی و رهایی از تنهایی، معنا و مفهوم جدیدی را نیز به زندگی تزریق میکند و مقدمهای برای شور و نشاط بیشتر جوانی و بهانهای برای مقابله با مشکلات زندگی است.
ازدواج در دوران دانشجویی، به سازگاری بیشتر شما با شرایط، کمک کند. همچنین یکی از ویژگیهای ازدواج دانشجویی، پایین آوردن سن ازدواج است و با پایین آمدن سن ازدواج، بسیاری مسائل اجتماعی نیز حل خواهد شد و فاصلة سنی والدین و فرزندان نیز کمتر خواهد بود.
ازدواج دانشجویی، چالشهایی هم دارد که بررسی آنها نه به معنی اشتباه بودن ازدواج دانشجویی، بلکه برای توجه و برطرفکردن این چالشها و مشکلات است.
یکی از مشکلات این نوع ازدواج، آن است که برخی با این توجیه که سالهاست فرد مقابل را در دانشگاه میشناسند، از تحقیق دربارة وی پرهیز میکنند؛ ضمن آن که روابط قبل از ازدواج، ممکن است باعث حاکمیت احساسات جوانی شود و دلبستگی عمیقی میان دختر و پسر به وجود آورد و باعث شود که شخص نتواند به شناخت صحیحی از فرد مقابل، قبل از ازدواج برسد.
وجود تفاوتهای فرهنگی، یکی دیگر از این مسائل میباشد. ممکن است طرف مقابل و خانوادهاش به رسوم و عقایدی پایبند باشند که با عقاید شما و خانوادهتان، متفاوت است و این عدم تناسب فرهنگ و ارزشهای خانوادهها، میتواند مشکلاتی جدی برای زوجهای دانشجو به وجود آورد.
یک رابطة دانشجویی، ممکن است باعث شود که همة دانشگاه، دختر و پسر دانشجو را مرتبط با هم بدانند و درصورتیکه این رابطه به ازدواج ختم نشود، دختر دانشجو، پیشنهادهای دیگر ازدواج را از دست میدهد و پسر نیز نزد دیگر دختران دانشجو بیاعتبار میشود.
یکی دیگر از آفاتی که زندگی مشترک زوج دانشجو را تهدید میکند، مقایسهکردن میان همسر خود و دیگران است. زوجهای دانشجو به دلیل حضور در محیط دانشگاهی، خواهناخواه با افرادی از جنس مخالف آشنا شده، طرف موردنظر را با همسرشان مقایسه میکنند و چون همه یا بخشی از مزایای موردنظر را در همسرشان نمیبینند، به نقطهای میرسند که شریک زندگیشان از چشمشان میافتد و این موضوع، سردی روابط، رنجش و بیتفاوتی در رفتار یکی از همسران یا هر دوی آنها را به دنبال خواهد داشت.
مشکلات مالی و اقتصادی نیز به طور طبیعی در این شرایط وجود خواهد داشت که نمیتوان سختیهای آن را انکار کرد.
رعایت موارد زیر برای جلوگیری از بروز چالشهای فوق و تشکیل یک زندگی موفق، میتواند مؤثر باشد:
1. برای یک بار هم که شده از خود خواستگاری کنید و ببینید پاسخ شما به خودتان چیست؟ سعی کنید معیارهای خودتان را قبل ازدواج کسب کنید.
2. کمک گرفتن از یک معرف هنگام انتخاب، میتواند موجب پایداری یک ازدواج شود.
3. در خصوص انتخاب همسر و زندگی موفق، مطالعه کنید؛ مشورت بگیرید و در کلاسهای آموزشی شرکت کنید.
4. قبل از رسمی شدن قضیه و عقد، درگیر روابط عاطفی عمیق با فرد مقابل نشوید و مواظب باشید رابطهتان از چارچوب عادی و معقول خارج شود.
5. بهتر است دوران آشنایی تان تحت نظر خانواده باشد؛ تا از مسیر طبیعی خود خارج نشود.
6. به میزان تناسب خود با فرد مقابل، در زمینههای مختلف، توجه بسیار داشته باشید. نباید به سبب علاقة بسیار، بدون تحقیق دربارة ملاکهای ازدواج در خصوص این موضوع مهم، تصمیم بگیرید.
7. در ارتباطی که با طرف مقابل دارید، رفتارهای اجتماعی و خانوادگی وی را زیر نظر بگیرید و رفتار او را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید و از توجیه بیمورد در ذهنتان پرهیز کنید.
8. همیشه و همواره به خدا توکل کنید.
.
.
.
منبع: مجله پرسمان