اعتقادات
  • 7336
  • 119 مرتبه
جاذبه‌های موسیقی و دو پرسش

جاذبه‌های موسیقی و دو پرسش

1400/08/29 10:15:08 ق.ظ

آیا از موسیقی عرفانی می‌توان به عرفان رسید و به خدا نزدیک شد؟

اشعار عارفانه‌ای که همراه با موسیقی و آهنگ خوانده می‌شود، دو بخش دارد:

1. بخش ادبیات عرفانی

2. بخش موسیقی

اشعار عرفانی به‌طورمعمول مضامین آموزنده، حکمت‌آمیز و کلمات نغز دارد. انسان وقتی به قطعه‌ای عرفانی گوش می‌دهد، آرامش می‌یابد و ممکن است حتی اشکش نیز جاری گردد؛ ولی اگر خوب دقت شود، قسمتی از این برانگیختگی عاطفی ناشی از مضامین اشعاری است که به‌خوبی انتخاب شده است. این نوع احساس آگاهانه و واقعی است؛ اما قسمتی از تحریکات نیز در اثر آهنگ محزون و صدای آرامش‌بخش شخص خواننده پدید می‌آید. این نوع برانگیختگی البته مانند قسمت اول حقیقی و پایدار نیست و در تأثیرپذیری و خیال‌پردازی انسان ریشه دارد که به‌طورمعمول زودگذر و ناپایدار است؛ حتی گاه آثار سوء روانی در پی دارد و چه‌بسا زمینه راه‌یابی به برخی مسلک‌های انحرافی را به وجود آورد. ازاین‌رو، فتوای اکثر فقها حرمت موسیقی غمگین است. اثبات این‌که به‌منظور تحصیل کمال، آرامش، نشاط و صفای معنوی نیازمند موسیقی هستیم، کاری دشوار و قابل‌تأمل است؛ زیرا اولاً، در آموزه‌های دینی تشویق و هدایتی در خصوص آن وجود ندارد؛ و ثانیاً، به نظر می‌رسد تأثیری که انسان از طریق آن می‌پذیرد و آرامش و نشاطی که به دست می‌آورد، زودگذر و غیرواقعی است.

 

چگونه برخی بزرگان، مانند بوعلی سینا و فارابی، به موسیقی روی آوردند؟ آیا این خود بر همسویی علم و هنر دلالت ندارد؟

مهم‌ترین نقش موسیقی تحریک قوه خیال آدمی است. بدین سبب، هر شخصی به‌نوعی خاص از موسیقی که با روحیات و تخیلات و آرزوها و خواسته‌هایش همسو و هماهنگ باشد، گرایش پیدا می‌کند؛ و این همان رمز تفاوت موسیقی‌ها در ملت‌ها و اقوام گوناگون و حتی اصناف مختلف یک جامعه است. انسان‌ها، در بهره‌گیری از موسیقی، به سه دسته تقسیم می‌شوند:

دسته اول: کسانی هستند که با نگاه لذت‌جویی به موسیقی روی آورده، از رسیدگی به ابعاد برتر شخصیت خود غافل مانده‌اند و نیازهای فطری خود را تحت‌الشعاع نیازهای حسی قرار داده‌اند. تنها بهره این گروه از موسیقی، تحریک‌پذیری حسی و خیال‌پردازی دور و نزدیک است.

دسته دوم: آنان‌اند که نه‌چندان بلندهمت‌اند و نه بسیار فرومایه. اینان، در کنار لذت‌های حسی، به حفظ شخصیت فردی و اجتماعی خود اهمیت می‌دهند و تا جایی که به ابتذال و تخدیر نینجامد و از تحصیل و کار بازنمانند، از موسیقی بهره می‌برند؛ گرچه ممکن است در خلوت همچون گروه اول عمل کنند.

دسته سوم: کسانی که نفوس عالی و عقل کامل و طبع بلند دارند. آنان اعضا و حواس و قوای طبیعی را وسیله ارتقای روح و تقویت عقل خود می‌سازند. اینان عشق خود را در خدا می‌جویند و رهنمودهای زندگی خود را از او می‌گیرند. آن‌ها بیش‌تر در پی تحصیل کمالات معنوی‌اند و جان گران‌مایه خود را ارزشمندتر از آن می‌بینند که اسیر محسوسات و موهومات شوند. این گروه یک‌باره خود را از لذت‌های حسی و وهمی محروم نمی‌کنند؛ اما آنجا که بین حس و وهم و عقل تعارض پیش آید، جانب عقل را می‌گیرند؛ زیرا نمی‌خواهند شرافت ذاتی و بلندهمتی خود را به‌پای لذت‌های زودگذر مادی (حسی و وهمی) فدا سازند.

افلاطون حکیم می‌گوید: «آن‌کس که همه عمر را به ترنم نغمات و حظ از زیبایی صوت می‌گذراند، همان‌طور که آهن در اثر آتش نرم می‌شود، عنصر «غیرت» در نفس وی ملایم می‌گردد و طولی نخواهد کشید که «شجاعت» وی نیز تحلیل رود». (1)

از امام خمینی (رحمه‌الله) دراین‌باره آمده است: «ای عزیز، بکوش تا صاحب عزم و اراده شوی که خدای ناخواسته اگر بی عزم از این دنیا رحلت کنی، انسان صوری بی‌مغزی هستی در آن عالم که محل کشف باطن و ظهور سریره است؛ و جرئت بر معاصی کم‌کم انسان را بی عزم می‌کند و این جوهر شریف را از انسان می‌رباید.» استاد معظم ما می‌فرمودند: «بیش‌تر از هر چه گوش دادن به تغنیات [موسیقی‌ها] سلب اراده و عزم از انسان می‌کند... .» (2)

از بوعلی سینا آورده شده: «آهنگ خوش، آن مقدار که حکمت لازم می‌شمارد، جوهر نفس آدمی را تقویت می‌کند و قوای باطنی او را تمرکز می‌بخشد؛ نه آن آهنگی که امور شهوانی را در انسان تحریک می‌کند».

فارابی الحان خیال‌انگیز همراه با کلام و شعر پرمغز را الحان «اندیشه زا» می‌خواند؛ اما درباره موسیقی لهوی می‌نویسد: «اشعاری که دارای محتوای هزلی و لهوی هستند، اغلب برای سرگرمی و تفریح خوانده می‌شوند؛ که بالتبع الحان متناسب همان اشعار لهوی است و این سبک کردن و حقیر نمودنشان الحان است که تمام شرایع و ادیان الهی آن را نهی کرده‌اند. چنان‌که در زمان ما [فارابی] کاربرد موسیقی نزد اهل خیر و مؤمنان ناپسند تلقی می‌شود؛ و این به دلیل بهره‌گیری نادرست از موسیقی است.»

ناگفته نماند درباره مهارت فارابی در نواختن عود بسیار گفته شده، چنان‌که مشهور است وی در بارگاه سیف‌الدوله حمدانی چنان زخمه بر تار نواخت که حضار خندیدند. در پرده دیگر، آن‌ها را گریاند و در مقام سوم، آنان را خواب کرد و از مجلس بیرون رفت.

دکتر حسین الهی قمشه‌ای، درباره مرحوم پدرش، می‌گوید: «به خاطر دارم که روزی یکی از اشعار باباطاهر را در 12 لحن مختلف برای ما اجرا کرد و نام هر لحن را فرمود. از آن جمله: داد، بیداد، بلند، کوتاه، بیابانی و غیره. مرحوم الهی قمشه‌ای صدایی خوش داشت با مقامات و دستگاه‌ها و گوشه‌ها و الحان مختلف موسیقی ایران آشنا بود. قرآن را در بیات ترک و دیگر مقامات با شور و احساس می‌خواند. دعا و نماز خویش را با لحن خوش می‌خواند. به‌طوری‌که لحن نماز ایشان، خود یکی از عوامل مشوق ما در کودکی به نماز بود».

ازاین‌رو، به‌خوبی آشکار می‌شود روی‌آوری بزرگان به موسیقی به گونه آمیختگی علم و هنر و در راستای حفظ شریعت بوده است.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

1. جمهوری افلاطون، ص 6- 194.

2. اربعین حدیث، امام خمینی (رحمه‌الله)، ص 103.

3. مبادی اخلاق در قرآن، جوادی آملی، ص 278.

منبع: مجله پرسمان

اخبار مرتبط