اشاره: محرم فرصتی برای رشد و تعالی بهمنظور دستیابی به آرمانهای سیدالشهداست. عزاداری هم وسیلهای برای پیوند عمیق با اهلبیت است. شخصی که مقدمات برقراری این ارتباط را در میان خانواده و از کودکی آموخته، بهسختی میتوان راهی برای گسست دست او از دامان آن حضرات یافت. در خطوط پیش رو بایستههای عزاداری مناسب و هیئت خانگی را از بیان حجتالاسلاموالمسلمین سرلک خواهیم خواند.
در سیرهٔ اهلبیت کدام نوع عزاداری موردپسند و رضایت ایشان بوده است؟
عزاداری به معنای بالغ کردن عواطف و تمایلاتی است که خود سرمنشأ موضعگیریهای اجتماعی و خانوادگی ما است. در عزاداری به گریستنهایی توفیق پیدا میکنیم که وسعت نگریستنها و نگاههایمان را شفافتر میکند تا در مرحله اول مسیری را بیابیم و با پیمودن آن در زندگی، به مقاصد آن شخصی که برای او عزاداری میکنیم، نائل شویم؛ و در مرحله بعد برای ادامه زندگی خانوادگی، اجتماعی و شغلیمان انرژی و نشاط بگیریم. بهعنوانمثال، عزاداری شبیه شارژ کردن دستگاه گوشی همراه ماست. استفاده ما از هر بخش دستگاه، به کمک همان نیروی برق ورودی در این دستگاه است. اگر بخواهیم بازی کنیم یا عکس بگیریم، به همان نیرو نیازمندیم. عزاداری انباشت انگیزههای متعالی و بالغ انجام دادن تعهدات درست اجتماعی است. به خاطر یک عزادار در مصائب اهلبیت بر اساس محبت و میل آنها حرکت میکند که فرمودند: «عزاداران هم فرح و شادیشان و هم غم و اندوهشان چارچوبی از جنس نگاه کسانی پیدا میکند که به خاطر آن عزادار شدند». ما با عزاداری آغاز میکنیم، با عزاداری پایان نمیپذیریم. از حسینیه، تکیه و مسجدی که در اقامهٔ عزای اهلبیت (علیهمالسلام) هست به دنبال تحقق این مصرع درخشان هستیم که «ای که مرا خواندهای، راه نشانم بده.» البته این وعده خداوند است که فرمود: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا»۱ این راه جستوجو کردن ازاینجا آغاز میشود. ضمن اینکه خب باید در خود شخص چند ویژگی باشد تا ما را به اینجا برساند. مهمترین ویژگی عزادار این است که به دنبال فهمیدن و تحلیل کردن برای دستیابی به معرفت است. به دنبال فهمیدن موانعی است که ولی خدا نتوانست به وظیفهٔ خودش عمل کند و آن موانع را میشناسد. عزادار جبههبندیها را میشناسد. لذا رکن مهم عزاداری در کناران شور، شعور، فهم و معرفت است.
پس شور اشکالی ندارد؟
همانطور که عرض کردم شور انگیزهٔ حرکت است؛ شور مثل بنزین یک موتور و شعور مثل درست رانندگی کردن است. شما اصلاً بدون آن شور، توان حرکت ندارید. لذا قرآن میفرماید «وَ مَنْ یعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ»۲ تعظیم شعائر الهی از تقوای قلب و لازمهٔ حیات و اجتماع است؛ مانند زندگی خانوادگی که وقتی در آن همهچیز هست اما نشاط، گرما و محبت نیست، در حقیقت آنجا خانه هست ولی خانواده نیست. به همین خاطر اینهمه بر گریستن، گریاندن و حتی خود را به گریه زدن، تأکید شده. درواقع تا شور نباشد، شعور در مرحله استدلال و فهم باقی مانده و انسان را به حرکت توحیدی وادار نمیکند. مثل گل مصنوعی و طبیعی. گل مصنوعی ممکن است شکل گل باشد ولی هیچ عطر و رشد و زایشی ندارد اما گل طبیعی همهٔ اینها را دارد.
ما از عزاداری بهره میبریم تا در زندگی توان حرکت داشته باشیم. نقش خانواده، مخصوصاً مادران و همسران در این زمینه چیست؟ باید به دنبال چه مسئولیتهایی باشند؟
شما عقربههای ساعت را نگاه کنید. اینها خیلی منظم و دقیق روی یک صفحهٔ زیبا میچرخند اما پشتش چرخ و دندهها هستند که یکسره در حال کار هستند و این عقربهها را منظم روی صفحه در برابر عددهای مشخصی قرار میدهند. آن تعامل و آن چرخش عجیبی که پشتصحنه هست، اینطوری عقربهها را زیبا وادار به حرکت کرده.
نقش مادر، همسر و زن در مسئلهٔ پیوند با اهلبیت، نقش همان چرخ و دندههایی است که عقربههای زیبا را سر موقع در جای خودش قرار میدهد. به مدافعان حرم نگاه کنید. جوانهایی که این رقص عاشقانه این حماسهٔ سلحشورانه و عرفان بینظیر را به نمایش گذاشتند، به همراهی و هدایت مادران و همسران که حریمها برایشان اصالت داشت، رفتند. این زنان زینبی مانع همسران جوان و فرزندان خودشان نشدند. لذا نقش مادران در طول تاریخ این بوده که فرزندان خودشان را عاشق و دلبستهٔ خاندان عصمت و طهارت پرورش بدهند. گفت:
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
شما همایش شیرخوارگان را ببینید. مادران بچههای شیرخوارهٔ خودشان را میآورند و از ابتدا میگویند ما میخواهیم اینها را نذر علیاصغر و نذر راه امام حسین کنیم. ماجرای نقش مادران و همسران یک ماجرای فوقالعادهای است و اساساً هیچچیز نمیتواند جای آن را پر کند.
آیا میتوانیم ریشهای برای جلسات خانوادگی در سیرهٔ اهلبیت پیدا کنیم؟
در روایت داریم که امام صادق (علیهالسلام) روضهخوان دعوت میکردند و بعد به زنان میگفتند پرده بکشید، گریه کنید و صدای گریه بلند کنید. بعد میفرمودند که آنچه از طلا دارید به این روضهخوان بدهید و بعد از او عذرخواهی میکردند که ببخشید اگر کم بود. این حتماً در سیرهٔ اهلبیت بوده و هست. یا در مورد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) دارد که برای حضرت حمزه و پدر بزرگوارشان، عزاداری میکردند. یا در شهادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و در شهادت خود حضرت زهرا خانهٔ اهلبیت به تعبیر امروزی محل هیئت بوده است.
پدر چهکاری باید بکند تا این فرهنگ در خانه جا بیفتد؟
در مسئلهٔ عزاداری پدر خانواده طبیعتاً همان تأمین محتوا را بر عهده بگیرد، انتخاب سخنران، برگزاری جلسهٔ منظم، تأمین امکانات پذیرایی. اینکه یک پدر بتواند فضای فکری، روحی و روانی فرزندان خود را با برگزاری چنین جلسهای هماهنگ نماید، این اصل کار است. بقیه ماجرا هم آن قسمت سختافزاری کار میشود. به فرموده قرآن کریم «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً»۳ پدر نقش نگهبان خانواده را بر عهده دارد. یکی از بهترین پناهگاهها که توان نجات انسان از آتشهای گوناگون را دارد، همین توسل و تمسک به اهلبیت و برگزاری اینگونه جلسات است. لذا در خانههایی که روضه برقرار است، به تجربه ثابتشده که نوعاً فرزندان و نسل در آن خانواده طیبوطاهر هستند. کاری به استثناها نداریم که در همهٔ زمینهها وجود دارند. حتی در خانوادهٔ پیامبران هم گاهی اوقات فرزندان ناخلفی وجود داشتند ولی جریان عمومی خانوادهای که با توسل به اهلبیت (علیهمالسلام) مأنوساند، جریان سلامت، رشد، اخلاق، معنویت و خدمت به جامعه است. معمولاً خانوادههایی که در آنها روضه برپاست، به محرومین و مستضعفین توجه میکنند و خود این محافل یک پایگاه خیلی خوبی برای تأمین نیازهای مستمندان و محرومان است.
روضههای محرم اغلب با بیان حوادث جانکاه همراه است، بههرحال یک سری روضهها هست که شاید ظاهراً آدم نگاه کند اذیت کننده باشد. بچهها را در این روضهها چهکار کنیم؟ در جلسه باشند یا نباشند؟
بستگی به سنین بچهها دارد. در یک سنینی بچهها همینکه دستاندرکار امور حاشیه مانند آب دادن یا کفش جفت کردن و... باشند، خودش تعظیم شعائر الهی است. البته نباید به بچهها مخصوصاً در سنین پایین کاری تحمیل بشود؛ اما فضاها را باید متناسب با حضور و نقشآفرینی بچهها طراحی کرد. خیلی از هیئتها هستند که در آن کودکان و نوجوانان حضور فعال دارند. شما این دستههای سینهزنی و زنجیرزنی را ببینید. خیلی از اینها کودک و نوجوان هستند. همینکه نقش و حضور داشته باشند نقش و حضورشان موضوعیت دارد. البته سنین بالاتر طبیعتاً نقشهای بهتر و پررنگتری دارند. ولی اینکه بخواهیم وادار و تحمیل کنیم اینها خیر.
از آنطرف هم که بگوییم آقا مضمون این روضهها جانکاه است و ممکن است مثلاً دلخراش باشد، خیر این اساساً به قول شاعر «اصلاً حسین جنس غمش فرق میکند.» داستان عزای اباعبدالله به خلاف آن چیزی که بعضیها گمان میکنند –که مایهٔ غم و اندوه و اینها میشود- مایهٔ شور، شعف، انبساط قلبی و بهجت درون میشود. روضهٔ امام حسین و روضهٔ اهلبیت (علیهمالسلام) انسانها را از غم نجات میدهد. به همین خاطر هرچه شورونشاط هست، در همین جلسات و محافل مذهبی است که به این مناسبت برقرار میشود. نمونهٔ کامل آن را هم در پیادهروی اربعین میتوان دید که یکسره شور، انرژی و نیرو است. اصلاً حتی قابل ارزیابی با مقیاسهای مادی و عادی نیست. آنجا به حدی تراکم نشاط و بهجت معنوی داریم که واقعاً حیرتانگیز است. به همین خاطر روضههایی که خوانده میشود جنس این روضهها غمافزا به معنای منفی کلمهاش نیست و آن بهجت درون و شادیاش کاملاً محسوس و قابل تجربه است و نیازی به توضیح و تبیین مفهومی ندارد.
بهعنوان سؤال پایانی، ملزومات و آفتهای یک مجلس خانگی را هم بیان بفرمایید.
این جلسات اولاً باید به لحاظ معرفتی ناب باشد و سخنرانها باید مواظب باشند که در دامن افراط، التقاط و مسائل غیر صحیح و غیردقیق نیفتند؛ متأسفانه بعضی از سخنرانها و مداحان خرافهها را دامن میزنند. به اسم معارف دینی حرفهای بدون ریشه، سخنان بیپایه و مایه را گفتگو میکنند. مثل همین روضههای جعلی. برای اینکه به تعبیر خودشان جلسه حال بیاید. این آفت بزرگی است. جلسه اولاً از یک استاندارد معرفتی در تبیین معارف برخوردار باشد. ثانیاً باید از اسراف و پایمال کردن در امکانات خودداری کنند؛ یعنی اساساً ولخرجیها نباید دامنش به هیئت کشیده شود. اگرچه کسی که توانایی دارد، باید بهترین پذیراییها و بهترین شرایط را به اسم اهلبیت فراهم کند. ولی زیادهرویها و دور ریختنهای نا بهجا نباید در هیئت راه یابد. مسئله مهم دیگر ایجاد مزاحمتها بهوسیله صدای بلندگو یا سد معبر و... است که باید به اینها حواسمان باشد. مورد دیگر هم بحث خودنماییها است. متأسفانه گاهی اوقات بعضیها جلسهٔ حزن اهلبیت را با بعضی از جلسات مهمانی و خودنمایی اشتباه میگیرند و هزینههایی که برای خودآرایی و خودنمایی میکنند، اساساً مسیر جلسهٔ اهلبیت را منحرف نموده و به خودشان متوجه میکنند. کسانی که با فلسفهٔ عزاداری آشنا نیستند، این مسائل را رقم میزنند.
توجه کنیم هر چیزی هرچه قدر فرصت ساز باشد، همانقدر اگر رعایت نشود میتواند تهدید بشود یعنی یکچیزی که در اوج خدمات معنوی، عقلانی و معرفتی میتواند نقشآفرینی کند، اگر حدودش درست رعایت نشود، میتواند کاملاً مضر و منفی باشد.
پینوشتها:
۱. عنکبوت، ۶۹.
۲. حج، ۳۲.
۳. تحریم، ۶.
منبع: ماهنامه خانه خوبان