روزنه های امید

  • 1249
  • 9318 مرتبه
قشنگ­ترین شب دنیا (داستان سوره قدر)

قشنگ­ترین شب دنیا (داستان سوره قدر)

1399/02/05 04:09:50 ب.ظ

پیامبر عزیز ما در حال نماز خواندن بودند. شب بود و همه جا تاریک تاریک. ستاره ­های زیادی در آن شب زیبا در حال چشمک زدن بودند. آن شب شبی زیبا و آرام بود. اصلا با شب های دیگر فرق می­ کرد. در آن هنگام فرشته مهربان خدا ، منتظر شد تا پیامبر عزیز ما نمازشان را تمام کنند. بعد از آن به پیامبر (صلّی الله علیه و آله) سلام کرد و گفت: ای پیامبر خدا! خداوند مهربان از من خواسته تا همه حرف هایش را برای شما یکجا بگویم. پیامبر هم که همیشه از شنیدن حرف های خدا خوشحال می شد، این بار وقتی شنید قرار است همه حرف­ های خدای عزیز و مهربان  یک­جا برای او گفته شود، خوش­حال شد و با دقت گوش کرد. بله در آن شب زیبا حرف­ های خدا ، که در قرآن آمده یک جا بر پیامبر خوانده­ شد.

آن شب زیبا و نورانی و آن شب قشنگ و پرستاره که در آن قرآن بر پیامبر نازل شد، شب قدر نام گرفت. در آن شب تمام فرشته ­ها به زمین می­ آیند. آدم­ های خوب در شب قدر که یکی از شب های ماه مبارک رمضان است تا سحر بیدار می­ مانند، دعا می ­کنند، قرآن می­ خوانند و با خدای مهربان حرف می­زنند. فرشته­ ها هم در شب قدر به دستور خدا سلامتی و شادی را به آدم ­های خوب هدیه می ­د­­هند. شب قدر به اندازه ای بزرگ و مهم است که خداوند در سوره­ای به نام قدر گفته که آن شب از هزار شب بالاتر و برتر است.  

 

اما سال ها بعد در یکی از شب های قدر، مرد بسیار بدجنس ، که تحمل یک انسان بزرگ و مهربان را نداشت تصمیم گرفت کار بسیار نادرستی را انجام بدهد. او یک مرد آسمانی مهربان را به نام حضرت علی علیه السّلام را در مسجد شهید کرد. ما هم هرسال در شب قدر بیدار می مانیم، دعا می­ کنیم، نماز و قرآن می­ خوانیم و راه و یاد حضرت علی علیه السّلام را گرامی میداریم.