روزنه های امید

  • 6213
  • 151 مرتبه
اگه زیارت امین‌الله داستان بود

اگه زیارت امین‌الله داستان بود

1400/05/03 11:19:22 ق.ظ

۱
تا حالا به این فکر کردین اگه زیارت امین‌الله داستان بود، چه داستانی بود؟ مثلاً شروعش چی بود؟ نقطهٔ اوجش چی بود؟ شخصیت اصلی‌ش کی بود؟ چه خصوصیاتی داشت؟ یا چطوری تموم می‌شد؟

یه سرزمین بود که مردمش فکرهای مختلف داشتن، یعنی هرکس یه چیز رو خوب می‌دونست. گاهی دو نفر که فکر می‌کردن خوبن، باهم درگیر می‌شدن؛ چون خوبی‌هاشون متضاد هم بود. مردم این سرزمین برای اینکه بدونن وقتی فکر می‌کنن یه چیزی خوبه، آیا واقعاً خوب هست یا نه، نیاز داشتن به اینکه یه نفر باشه تا از اون به‌عنوان میزان و ترازو استفاده کنن و اون یه نفر چند تا خصوصیت داشت.

 

۲
خصوصیت اولش این بود که امانت‌دار بود و خصوصیت بعدی اینکه به فکر همه بود؛ یعنی توی هر اتفاقی، اول به بقیه فکر می‌کرد، بعد به خودش، آگه چیزی خوب بود، ردش نمی‌کرد و بهش پایبند بود و آگه چیزی بد بود، به خاطر سنت‌ها و حرف مردم پاشانمی ایستاد و ردش می‌کرد.

قهرمان قصهٔ ما توی هیچ اتفاقی آب توی دلش تکون نمی‌خورد؛ چون فقط و فقط از یه نفر حساب می‌برد و اون خدا بود. برای همین مردم می‌دونستن هیچ‌کس نمی‌تونه توی دل اون فرد آشوب به پا کنه.

وقتی کسی بهش بدی می‌کرد، قبل از اینکه معذرت بخواد، بخشیده می‌شد. اون همه مردم شهر رو از پدر و مادرشون بیشتر دوست داشت. مردم هم محبت اون رو توی قلبشون داشتند و توی موقعیت‌های مختلف، باهاش نجوا می‌کردند.

 

۳
قهرمان قصهٔ ما خونه‌ش یه گوشه از شهر بود؛ ولی یادش و حضورش توی قلب همهٔ مردم اون سرزمین. تا حدی که وجود اون فرد باعث برکت شده بود و همه سرزمین‌های دیگه به‌واسطه اون فرد، اون سرزمین رو دوست داشتن.

پرچم خونه‌ش سفره‌ای بود که برای نیازمندها پهن بود و بهترین جای مجلس، براش هیچ ارجحیتی نبود. اصلاً این‌طور نبود که بخواد بالا بشینه یا براش پشت‌میزنشینی مهم باشه. اون اونجایی بود که نیاز به خدمت وجود داشت.

یه خصوصیت دیگه هم داشت که از همه مهم‌تر بود و اون اینکه هرکس ازش تعریف می‌کرد، می‌گفت من چیزی ندارم، جز اون چیزی که خدا به من داده و همه رو متوجه خدا می‌کرد تا جایی که مردم شهر با یاد کردن اون، به یاد خدا می‌رسیدند.

 

۴
می‌دونین این داستان چی بود؟ هر بند این داستان و متنی که خوندین، بخشی از زیارت امین‌الله بود. توی زیارت امین‌الله، شما داستان امامی رو دارین توضیح می‌دین که این خصلت‌ها رو داشت و برای همینه که زیارت خوندن باعث می‌شه آدم روحش جلا پیدا کنه. چون داری خوبی‌ها و میزان و خط‌کشی رو که باعث می‌شه خودت رو بسنجی، به خودت یادآوری می‌کنی. زیارت امین‌الله یه یادآوری خوب با یه داستان ساده است.

منبع: فصلنامه نورالهدی