آئین همسرداری
  • 7488
  • 115 مرتبه
ازدواج، برخورد دو دنیای متفاوت

ازدواج، برخورد دو دنیای متفاوت

1401/04/11 12:11:16 ب.ظ

نکاتی درباره نحوه کنار آمدن با اختلافات و تفاوت‌ها در زندگی زناشویی

یکی از دشوارترین کارها در روابط زناشویی، کنار آمدن با اختلافات و دیدگاه‌های متفاوت است. بهترین کار، این است که میان این دو حالت، موازنه برقرار کنیم. با درک تفاوت‌های پنهان یکدیگر، می‌توانیم عشقی را که در قلبمان وجود دارد، با توفیق بیشتر، دادوستد کنیم. با پذیرفتن و احترام گذاشتن به تفاوت‌هایمان، می‌توانیم به نتایج و راه‌حل‌هایی دست یابیم که به کمک آن‌ها، به آنچه می‌خواهیم برسیم و مهم‌تر از آن، یاد بگیریم که چگونه عشق بورزیم و با کسی که دوستش داریم و موردحمایت ماست، چگونه رفتار کنیم. مهم‌ترین این تفاوت‌ها را می‌توان در موارد زیر، ذکر نمود:

 مهم‌ترین رمز بهبود روابط زناشویی، توجه زوجین به تفاوت‌های جسمی و روحی همدیگر است؛ برای نمونه، گفت‌وگو و صحبت کردن، برای بسیاری از مردها، وسیله تبادل اطلاعات است؛ درحالی‌که برای بیشتر زن‌ها، وسیله همدلی، بیان احساسات و دادوستد عاطفی است. زنان، با صحبت کردن، آرام می‌شوند و همین‌که شروع به صحبت می‌کنند، انگار مسائلشان به بهترین وجه حل می‌شود؛ درحالی‌که مردان، گاهی اوقات بدون شناخت روحیه همسر خود، به‌جای گوش دادن به سخنان وی، راه‌حل ارائه می‌دهند. آنان، از این نکته غافل‌اند که زنان، این امر را به‌حساب بی‌ارزش شمردن احساسات و عواطف خود می‌دانند و دل‌شکسته می‌شوند. این امر، به دلیل عدم شناخت مرد، از همسر خود و روحیات اوست.

 ویژگی زندگی زناشویی در جامعه کنونی، عشق و علاقه پرشور است. بسیاری از زنان عقیده دارند که عشق، عواطف و روابط عاشقانه‌ای را که در دوران نامزدی و اوایل زندگی، با همسر خود داشته‌اند، باید تا آخر عمر ادامه دهند و آن را نشانه پای بندی به عشق می‌دانند و دلیلی بر محبت واقعی همسر خود؛ درحالی‌که اکثر مردان، به‌مرورزمان، تغییر می‌کنند و تمایل دارند که ابراز محبت و علاقه را به‌جای بیان کردن، در عمل نشان دهند و به قول خودشان، «مردها اهل عمل‌اند و نه حرف»؛ اما غافل از این‌که خانم‌ها به دلیل عدم توجه و شناخت روحیه شوهرشان، این تغییر را به‌حساب کم علاقگی همسرشان می‌گذارند. اصولاً، مردان، متعادل رفتار می‌کنند و ذهنیت آن‌ها، با افراط‌وتفریط سازگار نیست؛ اما خانم‌ها بیشتر بر پایه احساسات رفتار می‌کنند.

 مردان، همانند کش و زنان همانند موج عمل می‌کنند. مرد، همانند کش، حالت ارتجاعی دارد؛ یعنی خودش را کنار می‌کشد و دوباره پس از مدتی، به حالت اول بازمی‌گردد. وقتی‌که مرد کاملاً از همسرش جدا می‌شود و از او فاصله می‌گیرد، ناگهان احساس می‌کند که دوباره به محبت و صمیمیت همسرش نیاز دارد و در این حالت، به‌طور خودکار، انگیزه بیشتری برای ابراز محبت و دریافت عشق، در او به وجود می‌آید. معمولاً این شرایط، سبب سردرگمی زن می‌شود؛ زیرا تجربه به او نشان داده است که وقتی خودش از کسی فاصله می‌گیرد، برای این‌که به حالت اول برگردد، به یک دوره کوتاه زمانی احتیاج دارد؛ درحالی‌که مردها ممکن است به یک دوره به نسبت طولانی‌تر، نیاز داشته باشند. اگر زن به این امر مهم پی نبرد، ممکن است نسبت به شوهرش سوءظن پیدا کرده، از او فاصله بگیرد و اگر این فرصت را نداشته باشد که خود را عقب بکشد، هیچ‌وقت شانس این را ندارد که میل شدید خود را برای نزدیک شدن، احساس کند. در روابط زناشویی، مردان عقب می‌کشند و دوباره نزدیک می‌شوند؛ درحالی‌که زن‌ها در ابراز عشق، مانند موج، دچار فراز و نشیب می‌شوند.

 ازنظر زن‌ها، پرسش و طرح کردن سؤال، موجب تشویق برای ادامه گفت‌وگو می‌شود. وقتی‌که زن سؤالی از همسرش می‌کند، گویا به دنبال بهانه‌ای است تا مشکلات و خواسته‌هایش را از طریق آن مطرح کند و باب بحث مفصلی را راه اندازد؛ یعنی زنان به دنبال جرقه‌ای هستند تا خواسته‌هایشان را بیان کنند؛ اما اصولاً مردان با طرح سؤال، قصد پاسخ دادن به آن را؛ دارند و نه باز کردن بحث.

 مردها، نظرات خود را صریح‌تر بیان می‌کنند؛ درحالی‌که زن‌ها، کلی‌تر و پوشیده‌تر حرف می‌زنند.

 اصولاً مردان، دیرتر از زنان اصلاح می‌شوند. مردان در مقابل هرگونه تغییری، از خود مقاومت نشان می‌دهند. اگر مردی متوجه شود که همسرش قصد اصلاح او را دارد، مقاومت می‌کند و به‌سختی خود را تغییر می‌دهد. شاید این امر، مربوط به روحیه برتری‌ای باشد که مرد در خود حس می‌کند. زنان، معمولاً انعطاف‌پذیرتر هستند.

 برای مرد، هیجان، بیان‌گر مشکل یا تعارض است. هر اتفاق هیجان‌آور، استثنایی، غیرمنتظره، شوک‌آور و یا شگفت‌انگیزی که در زندگی روی می‌دهد، مرد سعی می‌کند به‌طور منطقی با آن برخورد کند؛ یعنی یا مشکل را از بین می‌برد و یا به جست‌وجوی علت آن می‌رود تا آرامش روحی‌اش را کسب کند؛ اما زن، از این فرصت، به‌صورت بهانه‌ای برای ایجاد ارتباط با همسر خود استفاده می‌کند. وقتی زن، هیجان خود را برای شوهرش بیان می‌کند، شوهر گمان می‌کند که بخشی از دلیل هیجان، همسرش است و مشکل همسرش، ریشه در رفتار و اعمال او دارد.

 مردان، تنها زمانی می‌توانند در جمع، راحت‌تر صحبت کنند که فقط یک نفر در بحث شرکت کند؛ درحالی‌که خانم‌ها وقتی چند نفر وارد بحث شوند، راحت‌تر حرف می‌زنند. شاید این امر، به علت آن باشد که وقتی چند نفر در جمع صحبت می‌کنند، مردان احساس می‌کنند که احتمال رد شدن حرفشان و نادیده گرفتن سخنان و نظراتشان، بیشتر است و دیگر کمتر می‌توانند حرف خود را به کرسی بنشانند؛ اما خانم‌ها در جمع، بیشتر به دنبال تأیید هستند، نه یکه‌تازی در میدان سخن. آن‌ها نمی‌خواهند حرف خود را به کرسی بنشانند؛ بلکه بیشتر درصدد آن هستند که نظر موافق جمع را درباره خود جلب کنند. زنان، هنگام حرف زدن، به دنبال تأیید هستند و مردان، به دنبال قدرت‌طلبی.

 زنان برای ارتباط برقرار کردن، ناراحتی‌های کوچک خود را تعریف می‌کنند؛ اما مردان، بیان ناراحتی‌ها و نگرانی‌هایشان را به‌حساب سرزنش یا انتقاد از خودشان می‌دانند.

 زنان، به خاطر محبت، عمل زناشویی انجام می‌دهند؛ اما مردان به خاطر عمل زناشویی، محبت می‌کنند. مرد، بهترین رابطه و عاشقانه‌ترین و لذت‌بخش‌ترین لحظه زندگی را در حین انجام عمل جنسی می‌داند و زن، لحظه‌ای را که شوهرش به او می‌گوید «از صمیم قلب دوستت دارم» بهترین لحظه زندگی می‌داند.

بنابراین، درک انواع اصلی عشق که همسرتان به آن نیاز دارد، رمز مهم بهبود روابط زناشویی است. برای جلب رضایت همسر، لازم است بدانید که نیازهای اساسی او چیست. زنان و مردان، در روابط زناشویی، معمولاً آنچه را که خود احتیاج دارند، به همسرشان می‌دهند. هر یک از آن‌ها، به‌اشتباه فکر می‌کنند که طرف مقابل، نیازها و خواسته‌هایی همچون خواسته‌های خودش دارد و به همین خاطر، هر دو در پایان، ناراحت و رنجیده‌خاطر هستند و احساس می‌کنند که بیش‌ازحد، برای دیگری ایثار کرده‌اند؛ اما در عوض، چیزی دریافت نکرده‌اند. هرکدام اعتقاد دارد که عشقش مورد بی‌اعتنایی قرار گرفته و طرف مقابل برای آن، ارزشی قائل نشده است. در حقیقت، هر دوی آن‌ها، عشق و علاقه خود را ابراز می‌کنند؛ اما به روشی که طرف مقابل تمایل ندارد.

با توجه به تفاوت‌های روانی و اخلاقی زن و شوهر، آن‌ها چگونه می‌توانند زندگی شیرین‌تر و لذت‌بخش‌تری داشته باشند و تضادهای موجود، منجر به کدورت بین آن‌ها نشود؟ چگونه می‌توانیم با کسی که روحیاتش با ما بسیار متفاوت است، یک‌عمر زندگی کنیم؟ آیا به خواسته‌های او تن دهیم و تسلیم شویم یا خواسته خود را به کرسی بنشانیم و مقاومت کنیم؟

آنچه به ما تکامل می‌دهد و سبب رشد ما می‌شود، این است که تفاوت‌های جسمی، جنسی و روانی همسرمان را بشناسیم و بیاموزیم که در هر برخورد، چگونه موضع‌گیری کنیم و در هر موقعیتی، چگونه با مسائل روبه‌رو شویم. در این صورت، انسان می‌داند که در هر گرفتاری، چه باید بکند و بین خودش و مشکلات، حائل نمی‌اندازد و از آن فرار نمی‌کند؛ بلکه سعی می‌کند تا از مشکلات، بهره‌برداری کند. ما تا این مشکلات را نداشته باشیم، ضعف‌هایمان، ترس‌هایمان، بخل‌هایمان، کوتاه روی‌ها و زیاده‌روی‌هایمان را نمی‌شناسیم. با این مشکلات است که مشخص می‌شود ما چقدر کم داریم و چقدر افراط‌وتفریط داریم. مهم آن است که یاد بگیریم با هر کس، در هر شرایطی، چگونه رفتار کنیم.

برخی از روش‌ها برای غلبه بر این مشکلات، عبارت‌اند از:

 بهترین روش درمان آفت‌های زندگی، بهره‌مندی از سخنان بزرگان معصوم و گوش جان سپردن به منبع وحی الهی و عمل کردن به آن است. اسلام، روش‌هایی برای رفتار زنان با شوهران و مردان با زنانشان، ارائه کرده که مطابق با اصل فطرت و خوی آن‌هاست. اگر زندگی از سیره و کلام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دور شود، دچار هیجان‌های مخرب می‌شود.

 در هر پیشامدی، باید احتمالات را در نظر گرفت. وقتی من برای شوهرم صحبت می‌کنم و هدفم بیان احساسات و عواطفم می‌باشد، باید آمادگی داشته باشم که همسرم رفتارهای زیر را با من داشته باشد:

احتمال اول: با گوش جان، به سخنانم گوش دهد.

احتمال دوم: صرفاً به دنبال ارائه راه‌حل باشد.

احتمال سوم: بخواهد مرا پند دهد و نصیحت کند.

اگر تمام این حالات را در نظر بگیریم، آن‌وقت، هیچ‌کدام از این احتمالات، ما را غافل‌گیر نمی‌کند و حتی نامحتمل‌ها نیز ما را غافل‌گیر نمی‌کنند. این را بیاموزیم که با هر شرایط و هر احتمالی، چگونه کنار بیاییم. این آموزش، آموزشی است که شما را با دست‌پر، در شرایط گوناگونی قرار می‌دهد تا غافل‌گیر نشوید.

 شناخت احتمالات و قواعد آن و سپس داشتن حلم و دادن فرصت به‌طرف مقابل؛ مثلاً وقتی دیدید که شوهرتان به‌جای گوش دادن به سخنان شما، در حال پند و اندرز است، چون از قبل این احتمال را می‌دانستید، غافل‌گیر نمی‌شوید و حالا باید شوهرتان را متوجه کنید که هدفتان از بیان این سخنان، شنیدن نصیحت نیست؛ بلکه فقط می‌خواهید به سخنان شما گوش دهد. باید به‌طرف مقابل فرصت دهید تا روحیه شما را بشناسد؛ نه آن‌که او را مجبور کنید. آنچه در زندگی زناشویی مطرح است، حلم‌هاست.

 باید یاد بگیریم که چگونه با طرف مقابل خود رفتار کنیم. دو نفر که باهم ارتباط برقرار می‌کنند، دو دنیا هستند. این دو دنیا، در ارتباط با همدیگر، شاید تفاوت‌هایی داشته باشند. اگر ما بخواهیم هر دنیا را بر دنیای دیگری تحمیل کنیم، می‌بازیم. من که در سن خودم، تجربه‌هایم شکل گرفته، با کسی که او هم تجربه‌هایش شکل گرفته، اگر بخواهیم پیوندی داشته باشیم، طبیعتاً مشکلات زیادی خواهیم داشت؛ مگر این‌که انعطاف پیدا کنیم و شرایط، ضعف‌ها و قدرت‌های یکدیگر را در نظر بگیریم.

همسران باید بدانند که:

- زن باید مرد را موردپسند قرار دهد و تأیید کند.

- به زن، اطمینان خاطر دهید و مرد را تشویق کنید.

- مرد به اطمینان و زن، به مراقبت نیاز دارد.

- زن را باید درک کرد و مرد را پذیرفت.

- احترام به زن و قدردانی از شوهر.

- زن، به وفا و مرد، به تحسین نیاز دارد.

 شما هم باید احتمالات را در نظر بگیرید؛ وقتی فهمیدید که شوهرتان به‌جای گوش کردن، در پی راه‌حل است، این را باید بدانید که چه موقعی به او تذکر بدهید تا متوجه شود که این کار، برای شما مخرب است و بدانید که چه زمانی بیشترین تأثیر را دارد و چگونه باید این تذکر را بیان کنید.
 هرچقدر که از همسرتان توقع داشته باشید، نمی‌توانید تحمل کنید و آشفته می‌شوید؛ اما وقتی توقع از رفتار طرف مقابل کم شود، تحمل‌ها زیاد می‌شود؛ ظرفیت‌ها می‌آید و ظرافت در برخوردها حاصل و موجب محبت می‌شود. با کمک تجربه و تدبیر، می‌توان توقع‌ها را کاهش داد.

 

 

برای مطالعه بیشتر، رجوع کنید به:

 جان گری، مردان مریخی و زنان ونوسی.
 علی صفایی حائری، راز تکامل زن و مرد.

منبع: مجله پرسمان