در جامعهٔ کنونی، اکثر مردم اگر تلاش مختصری انجام دهند، بقایشان تضمین شده است. بسیار بهندرت کسی از گرسنگی یا نداشتن سرپناه جان خود را از دست میدهد؛ اما همانطور که بهتفصیل در فصل آینده توضیح خواهم داد، میزان نیاز افراد مختلف به بقا بر اساس برنامهٔ ژنتیکی آنها متفاوت است. درواقع، این تفاوت بر اساس یک توزیع طبیعی است؛ همانطور که همهچیز در طبیعت توزیع شده است. معمولاً این تفاوت زمانی خود را نشان خواهد داد که یکطرف بیش از دیگری مقتصدانه عمل کند و این ویژگی غالباً با عباراتی مانند «حساس نسبت به پول» عنوان میشود؛ اما این یک قانون است که فقر باعث فلاکت و ناخشنودی میشود و ازدواج هم از این قانون مستثنا نیست. از جو ای لوئیس نقل شده است: «هم فقر را تجربه کردهام و هم ثروت را و معتقدم ثروت خیلی بهتر است و بیشترین لبخندها را بر لبان زوجها مینشاند.» و این گفتهٔ حکیمانه که میگوید: «ثروت خوشبختی نمیآورد ولی فقر بدبختی میآورد» اهمیت ارضای این نیاز را در ازدواج تأیید میکند.
در بیشتر زندگیهای مشترک رایجترین نشانه تفاوت در نیاز به بقا، اختلاف بر سر مسائل اقتصادی است. هنگامیکه زوجی بهطورجدی بر سر مسئلهای دعوا کنند، شانس آنها برای داشتن یک زندگی زناشویی رضایتمند از بین میرود. حتماً متوجه شدهاید هنگامیکه همسرم میخواست دکوراسیون خانهمان را تغییر دهد، مشکل احتیاط در خرج کردن خود را با نگاه نکردن به مبالغ چکها حل کردم. شاید عاقلانه به نظر نرسد؛ اما این راهحل جواب داد. من آدم سالخورده و سختی دیدهای هستم و بیشتر از حد لازم نسبت به پول احتیاط میکنم. همسرم اینطور نیست؛ اما توانستیم مشکلمان را حل کنیم. درواقع آنچه به ما کمک کرد، استفاده از راهکارهای تئوری انتخاب در مورد تفاوتهایمان بود. درحالیکه اکثر مردم چون این تئوری را نمیدانند نمیتوانند مسائلشان را به شکل مطلوب حل کنند. در همین فصل به این مسئله بیشتر خواهم پرداخت.
منبع: ازدواج بدون شکست، ویلیام گلسر و کارلین گلسر؛ مترجم علی صاحبی (با اندکی تلخیص و تصرف)