آئین همسرداری
  • 8730
  • 209 مرتبه
نیاز به تفریح: نیازی که سهل‌تر از سایر نیازها در ازدواج تأمین می‌شود

نیاز به تفریح: نیازی که سهل‌تر از سایر نیازها در ازدواج تأمین می‌شود

1402/05/17 11:07:05 ق.ظ

تفریح نیازی است که می‌توان آن را به‌تنهایی یا در کنار دیگران ارضا کرد. این نیاز را می‌توان به شیوه‌های گوناگون در مکان‌های مختلف و در هر ساعتی از شبانه‌روز ارضا نمود. حتی کودکان شش‌ماهه هم می‌توانند تفریح و بازی کنند. تقریباً همهٔ کسانی که بچهٔ کوچک دارند از بازی قایم‌موشک لذت می‌برند و بچه هم به‌اندازهٔ والدینش یا بیشتر لذت می‌برد.

برخلاف قدرت، نیاز به تفریح نیز مانند نیاز به بقا، عشق و احساس تعلق و آزادی در ژن تمامی حیوانات وجود دارد. بچه‌های پستاندارانی مانند سگ و گربه انرژی زیادی صرف بازی می‌کنند و بیشتر به تفریح می‌پردازند؛ اما بزرگ‌تر که می‌شوند بیشتر به فعالیت‌های مرتبط با بقا مانند خوردن خوابیدن و در فصل جفت‌گیری به رابطهٔ جنسی می‌پردازند. حیوانات وحشی نیز در بچگی بازی می‌کنند؛ اما در سنین بالاتر خیلی بیشتر نیاز به بقا ازجمله رابطهٔ جنسی آن‌ها را به خود مشغول می‌کند. به نظر می‌رسد بازی برای آن‌ها روشی برای یادگیری است و با افزایش سن، چون آنچه را که لازم بوده است آموخته‌اند؛ دست از بازی می‌کشند.

من از این مسئله نتیجه می‌گیرم که تفریح برای پستانداران و شاید پرندگان موهبتی ژنتیکی است که در آن فرصت پیدا می‌کنند رفتارهای جدیدی را که می‌توانند در زندگی‌شان به کار برند، بیاموزند. هرقدر حیوانی پیشرفته‌تر باشد، طول دورهٔ یادگیری و مدت‌زمان بازی او بیشتر است. ما انسان‌ها سراسر عمر بازی می‌کنیم. به دلیل نیاز به تفریح، بازی برای ما نسبت به بازی دیگر موجودات بسیار متفاوت است. برای مثال ما بازی‌های جمعی زیادی داریم و حتی از دیدن بازی دیگران لذت می‌بریم، مثل وقتی‌که به تماشای بازی‌های ورزشی می‌نشینیم. بازیکنان انرژی بیشتری صرف برنده شدن می‌کنند؛ اما اشتیاق ما برای تفریح به گونه‌های مختلف خود را نشان می‌دهد و صرفاً به بردوباخت محدود نمی‌شود.

مطالعه، سفر و سرگرمی‌های گوناگون، همگی تفریح به شمار می‌روند. درواقع نیاز به تفریح تقریباً تمامی فعالیت‌های انسانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هنگامی‌که تلاش می‌کنیم با یادگیری بیشتر پیشرفت کنیم، هر یک از این فعالیت‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرد. تمامی این فرایند یعنی پیشرفت، یادگیری و شادی را مدام تجربه می‌کنیم.

واضح است افرادی که توانایی یادگیری دارند نسبت به کسانی که این توانایی را ندارند یا کندآموز هستند، شانس بیشتری برای بقا دارند. همین برتری‌یابی افرادی که تفریح می‌کنند و از قِبَل آن بیشتر می‌آموزند، باعث شده است نیاز به تفریح در ژن‌های ما قرار داده شود.

دقیقاً همان‌طور که ما نوادگان افرادی هستیم که نیاز به بقا در آن‌ها بالا بوده است و از بچه‌هایشان مراقبت کرده‌اند و برای به ارث گذاردن ژن‌هایشان رقابت می‌کردند یا برای رهایی از سلطهٔ دیگران با آن‌ها می‌جنگیدند، همچنین فرزندان کسانی هستیم که بهتر از همنوعان خود می‌آموختند.

از تمامی ناراحتی‌های ناشی از ازدواج چنین استنباط می‌شود که ازدواج به‌رغم فراگیر و جهانی بودن آن، در ژن‌های ما ریشه ندارد. به اعتقاد ما، ازدواج رفتار و انتخابی است که برای پیشرفت انسان ضروری بوده است؛ بنابراین باوجود تمام دلایلی که تلاش برای بهبود روابط زناشویی را توجیه می‌کند، معمای دیگر ازدواج این است که چرا بسیاری افراد که در زندگی به شیوه‌های گوناگون لذت می‌برند، در زندگی مشترک شادکامی بسیار کمی را تجربه می‌کنند؟

هم برای من و هم برای همسرم فوق‌العاده جالب است که زندگی ما مملو از شادکامی و تفریح است. صرفاً برای خوش گذراندن، همراه هم فعالیت‌های لذت‌بخش زیادی انجام می‌دهیم. به نظر ما یکی از کارهای انسانی و عملی که همسران می‌توانند برای بهبود زندگی‌شان انجام دهند این است که در کنار یکدیگر بیشتر خوش بگذرانند. خوش گذراندن حتماً مستلزم داشتن رابطهٔ جنسی، پول، تلاش زیاد یا سلامتی کامل نیست؛ فقط لازم است همان کارهایی را انجام دهند که قبل از ازدواج یا در ابتدای ازدواجشان بارها انجام داده‌اند. همچنین می‌توانند برای شادی بیشتر خود فعالیت‌های جدیدی پیدا کنند. روان‌شناسی کنترل بیرونی مانع از این می‌شود که زن‌وشوهری که رفتار کنترل‌گرانه دارند، از رفتار مخربی که سال‌هاست انجام می‌دهند، دست بردارند.

بزرگ‌ترین مانع رضایتمندی و شادکامی در روابط زناشویی به‌کارگیری انتقاد، سرزنش، شکوه و غر زدن است. احتمالاً در این مرحله از زندگی مشترک، فکر خوش بودن با یکدیگر حتی به ذهنشان هم خطور نمی‌کند. تفریح به‌عنوان یک نیاز ژنتیکی، به شیوه‌ای آسان و لذت‌بخش می‌تواند برآورده شود؛ اما تقریباً همهٔ زوج‌هایی که زندگی ناموفقی دارند، از تمام آنچه می‌تواند بیشترین کمک را به آن‌ها بکند، غفلت می‌کنند.

تفریح نیروی ماندگار عظیمی است. گرایش به رابطهٔ جنسی و حتی عشق در طول زندگی کم‌رنگ می‌شود؛ اما تفریح و شادی همیشه تازه می‌ماند؛ زیرا برخلاف رابطهٔ جنسی تفریح همیشه جهت تازه‌ای به خود می‌گیرد و تقریباً هیچ محدودیتی برای شاد زیستن وجود ندارد. همهٔ ما افرادی را می‌شناسیم در زندگی به چیزهایی علاقه پیدا می‌کنند که باعث تحولشان می‌شود. بسیاری از این علایق می‌تواند با دیگران مشترک باشد یا حداقل تا حدی با همسرمان در آن سهیم شویم. اگرچه شاید گاهی اوقات همسرمان نتواند به‌جز نشان دادن اشتیاق به کارهای موردعلاقه ما کار بیشتری انجام دهد؛ اما همین کار یکی از رمز و رازهای داشتن زندگی رضایتمند، باطراوات و پایدار است.

ما قصد نداریم فهرستی از راه‌های خوش بودن ارائه کنیم. اگر زوج‌ها نتوانند پیشنهاد‌های ما را عملی کنند و با یکدیگر شاد باشند، دیگر برای زندگی‌شان کمک چندانی از دست ما برنمی‌آید. اگر زوجین برای شاد بودن، نیاز به رهایی از کنترل بیرونی داشته باشند و هنوز درگیر رفتارهای کنترل‌گرانه باشند، حتی نمی‌توانند مفهوم شاد بودن را درک کنند. فقط باید بکوشند در کنار یکدیگر شاد باشند. به‌محض شروع این کار، انجام کنترل‌گری در آن‌ها کاهش می‌یابد و به میزانی که از کنترل‌گری کاسته شود، امکان شادی و خوشی بیشتری به وجود می‌آید. خوشی از فعالیت‌هایی است که در زندگی مشترک قطعاً برای هر دو طرف رضایت‌بخش است. امیدواریم زوج‌ها از این موهبت حداکثر بهره را ببرند.

منبع: ازدواج بدون شکست، ویلیام گلسر و کارلین گلسر؛ مترجم علی صاحبی (با اندکی تلخیص و تصرف)

اخبار مرتبط