اخلاق عملی

  • 6075
  • 187 مرتبه
تأمل

تأمل

1399/07/13 12:07:45 ب.ظ

گریه استدراجی

(استاد عبدالله فاطمی‌نیا)

با عنایت خداوند پی برده‌ام که گریه استدراجی هم داریم؛ یعنی چه؟ استدراج این است که خدا به انسان مهلت و نعمت می‌دهد، اما این نعمت و مهلت یک عقاب است؛ غفلت آور است. شخص گمان می‌کند عزیز خداست، خیال می‌کند مورد لطف و عنایت خداست و در نتیجه همان اعمال زشت و گناهانش را ادامه می‌دهد؛ وقتی چشم‌هایش را باز می‌کند، می‌گویند:

«این همان دوزخی است که شما وعده داده شده‌اید» 1

گاهی وقت‌ها نعمت استدراج است. نعمتی که انسان را از خدا غافل کند، نقمت و عقاب است. گاهی هم گریه، استدراجی است. حال اشک و گریه به او می‌دهند که فکر کند آدم خوبی است. بعضی افراد هستند که در مجالس و هیئت گریه می‌کنند؛ اما کارهایی از این‌ها سر می‌زند که سنگ را به گریه می‌اندازد؛ البته این کلیت ندارد. نه اینکه بگوییم هر گریه‌ای، گریه استدراجی است، می‌خواهیم بگوییم که این نوع هم هست و باید به خدا پناه برد.

 

دست در جیب هم!

(حجت‌الاسلام‌والمسلمین پناهیان)

گاهی تعداد فراوانی از مؤمنین خدمت ائمه هدی می‌آمدند که بلند شوید، قیام بکنید؛ اما ایشان، روی جمع کثیر مؤمنین، رسماً حساب نمی‌کردند. از ارتباط بین آن‌ها، سؤال می‌نمودند. در جواب می‌گفتند: خب ما ارتباطمان خیلی خوب است.

حضرت فرمودند: آیا شما به‌سادگی دست توی جیب همدیگر می‌کنید؟ گفتند نه! فرمود: ولی یاران آخرین امام، ارتباطشان با هم این‌جوری است؛ راحت از پول‌های همدیگر برمی‌دارند.

دوستان من! مسئله پول نیست! پول یک نماد است. منظور حضرت تشکیلات است؛ زیرا در یک تشکیلات، اعضا از دارایی‌های همدیگر استفاده می‌کنند؛ مثلاً من استعداد طراحی دارم، این استعدادم را می‌آورم به مشارکت می‌گذارم. فرد دیگری استعداد نقادی دارد، نقادی آن می‌آید طراحی مرا تکمیل می‌کند. چرا تشکیلات شکل نمی‌گیرد؟ چون هرکسی استعداد خودش را در چنگش نگه داشته، نمی‌خواهد با کسی مشارکت کند! می‌گوید این کار اگر صورت بگیرد، به نام چه کسی تمام می‌شود؟ من تعریفم از تشکیلات این است که یک گروهی هستند که دست توی جیب همدیگر می‌کنند؛ اما مالی نه، بلکه استعدادی.

 

ایمان یقینی

(حجت‌الاسلام‌والمسلمین علوی)

این بسیار مهم است که انسان به مقدرات خود راضی باشد. ما چون ایمان یقینی نداریم، صدایمان در سختی‌ها به ناسپاسی بلند است؛ اما کسی که امورات خود را به خدا تفویض کند، ایمان او به‌یقین رسیده است و می‌داند هر آنچه رخ می‌دهد، خیر اوست. باید به‌یقین برسیم که آنچه برای انسان مقدر می‌شود، از ناحیه خداوند حکیم، کریم، علیم و قادر است. خداوند متعال، خطاب به حضرت موسی (علیه‌السلام) می‌فرماید: ای موسی! مخلوقی محبوب‌تر از بندهٔ مؤمن خلق نکردم؛ چراکه من برای او هر آنچه صلاح است را رقم می‌زنم و او نیز به این تقدیر راضی می‌شود. در سیره و روش حضرت امام سجاد (علیهم‌السلام) هم این بود که تعقیبات نماز ایشان طولانی بود و در آن تعقیبات، یقین را از خداوند درخواست می‌کردند. اگر کسی در مقام عمل به خداوند یقین داشته باشد گناه نمی‌کند.

اینکه یک شبه مردم حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) را ترک می‌کنند به علت نبود یقین است، اگر کسی یقین بداند که خداوند بر اعمال ظاهر و باطن او مراقب است و برای همه اعمال او پاداش در نظر دارد مراقب اعمال خود خواهد بود.

 

درگه امید

(حجت‌الاسلام‌والمسلمین عباسی)

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «کسی که یک سال قبا از مرگش توبه کند، خدا قبول می‌کند؛ بلکه اگر کسی یک ماه قبل از مرگش توبه کند، خدا قبول می‌کند؛ بلکه اگر کسی یک روز قبل از مرگش توبه کند، خدا قبول می‌کند؛ بلکه اگر کسی قبل از دیدن آن‌سوی دنیا، توبه کند خدا توبه‌اش را قبول می‌کند.» 2

چه اخلاقی است که بعضی از ماها داریم و می‌ترسیم روایات امیدبخش را بین مردم ترویج کنیم؟

ممکن است کسی بگوید: طبق قرآن «پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می‌دهند، سپس زود توبه می‌کنند. خداوند، توبهٔ چنین افرادی را می‌پذیرد و خدا دانا و حکیم است». 3 پس توبه فقط برای کسانی است که زود توبه کنند.

در پاسخ به او می‌گوییم که آیهٔ بعدش را هم بخوان: «برای کسانی که کارهای بد را انجام می‌دهند و هنگامی‌که مرگ یکی از آن‌ها فرامی‌رسد، می‌گوید الآن توبه کردم، توبه نیست».

پس معلوم است منظور خدا از زود توبه کردن، توبه کردن از زمانی است که گناه کردی تا وقتی‌که هنوز آن‌طرف را ندیدی؛ بنابراین بحث ما بر سر این نیست که اگر توبه هرچه زودتر انجام بگیرد، بهتر است. بحث اینجاست که نباید طوری صحبت کرد که اگر کسی از جوانی‌اش فاصله گرفته، از قبولی توبه‌اش ناامید شود.


پی‌نوشت‌ها:

1. یس، 63.
2. الکافی، ج2، ص440.
3. نساء، 17.

منبع: ماهنامه خانه خوبان

اخبار مرتبط