ترجمه و شرح از استاد علیاکبر مظاهری
اشاره: کسی از امیر مؤمنان خواست تا وی را پند دهد و موعظت فرماید. مولای اندرزگویان تمنای او را پذیرفت و وی را موعظتی بلیغ فرمود. این سخن امام چنان عظیم است که «سید رضی» دربارهٔ آن چنین میگوید: «اگر در این کتاب (نهجالبلاغه) جز این گفتار، هیچ نمیبود، حقا که همین یکسخن، بس میبود. این سخن، پندی است فایدهمند و حکمتی است رسا و مایهٔ بصیرت است برای بیداران و سبب عبرت و موعظت است برای ژرف نگران و اندیشمندان».
مولا چنین فرمود
چنان کسی مباش که:
۱. به جهان آخرت، امید دارد، اما کردار (شایسته و توشهٔ بایسته) نمیآرد.
۲. و با داشتن آرزوهای دراز، توبه را به تأخیر میافکند.
۳. در گفتار، چنان زهدورزان و دنیاگریزان است؛ اما در کردار، به رغبتورزان و دنیاجویان میماند.
۴. به گاو برخورداری از متاع دنیا، سیرایی ندارد.
۵. و به گاو بیبهرگی از آن، قناعت نمیورزد.
۶. (باآنکه) از سپاس نهادن بهرهمندیهایش، ناتوان است؛
۷. آنچه را که ندارد، خواهان آن است! (ناسپاس است و فزونیخواه).
۸. نهیازمنکر میکند، اما خود را از آن بازنمیدارد.
۹. و به کاری فرمان میدهد که خود بهجا نمیآرد.
۱۰. صالحان را دوست دارد، اما چونان آنان کردار نمیآرد.
۱۱. و گناهکاران را دشمن میدارد، اما خود، یکی از آنان است.
۱۲. برای فراوانی گناهانش، از مرگ، بیزار است (و از آن هراسان است).
۱۳. و (اما شگفتا که) بر استمرار آنچه سبب بیزاریاش از مرگ شده، پای میفشارد!
۱۴. هرگاه بیمار شود (از کردار گذشتهاش) پشیمان میگردد.
۱۵. و آنگاهکه سلامتی یابد، خویش را ایمن میپندارد و غافلانه به بیهودگی روی میآرد.
۱۶. به گاو عافیت، به خود میبالد (و میلافد).
۱۷. و به گاہ گرفتاری، نومید میشود (و خود را میبازد).
۱۸. هنگامیکه به بلایی مبتلا گردد، ناچارانه، به خداوند روی می آرد و دعا میکند.
۱۹. و آنگاهکه گشایش و آسایش یابد، سرکشانه و غافلانه، از خداوند روی برمیتابد!
۲۰. خواهش گاهش (و نفس فرمان دهندهٔ به بدیهایش) چنان بر او چیره است که وی را به هر جا که خواهد میراند؛ حتی در قلمرو احتمال و گمان.
۲۱. و اما چنان ناتوان است که نمیتواند بر آن نفس، چیرگی یابد و آن را فرمان دهد؛ حتی در قلمرو یقین و اطمینان (و چنین است که او، در وادی حدسها و گمانها سرگردان است و از وصول به عرصهٔ اطمینان و یقین، وامانده است).
۲۲. بر دیگری، برای گناهی که کرده، ترسان و نگران است؛ اما خود، گناهانی بزرگتر را بر گردن دارد!
۲۳. برای خود، پاداشی بیشتر از کار و کردارش، تمنا دارد.
۲۴. اگر دارا شود، مغرور گردد و طغیان و سرمستی نماید.
۲۵. و اگر نادار شود، نومید گردد و به رنجوری و سستی گراید.
۲۶. هرگاه کاری کند، کوتاهی ورزد.
۲۷. و آنگاهکه چیزی را طلبد، اصرار بسیار ورزد.
۲۸. اگر شهوتی پیش آید و زمینهٔ ارتکاب معصیتی برایش فراهم گردد، گناه را پیش میافکند (و خویشتن را میآلاید).
۲۹. و (اما چون گاو بازگشت و انابت و طاعت رسد)، توبه را عقب میاندازد.
۳۰. اگر رنج و معصیتی به او روی آرد (ناشکیبایی میورزد و) از قلمرو آداب ملت و شریعت (که همانا صبوری ورزیدن و به دامان مهر خداوند آویختن است)، دوری میگزیند.
۳۱. مایههای عبرتآموزی را توصیف و بیان مینماید و دیگران را به عبرت آموختن فرمان میدهد، اما خود عبرت نمیگیرد.
۳۲. بسیار موعظه میکند و پند میدهد، اما خود موعظت نمیآموزد و پند نمیپذیرد.
۳۳. در سخن گفتن، بسیار گفتار است و زبانآور است و استوار.
۳۴. و اما در کردار، کمکار است و ناتوان است و نااستوار.
۳۵. در باب فانیشدنیها و ناماندنیها، کوشنده است و سبقت جوینده.
۳۶. در باب باقیماندنیها، ناکوشاست و وامانده.
۳۷. (چنان بینش و پندارش وارونه گشته که) نعمتآباد را نقمت و زیان میپندارد و نقمت و زیان را نعمت و پاداش میشمارد!
۳۸. از مرگ میترسد، اما فرصتها را درنمییابد (و خود را مهیای پذیرش مرگ و کاستن از هول و هراس آن نمینماید).
۳۹. گناه دیگری را بزرگ میشمارد و گناه خود را که بزرگ تراز معصیت دیگری است، کوچک میانگارد.
۴۰. طاعت خود را بزرگ میپندارد و طاعت دیگری را کوچک میشمارد.
۴۱. بر مردمان طعنه میزند و ایشان را (بر کارهاشان) نکوهش میکند، اما خویشتن را میستاید و با خود، ریاکارانه، آسانگیری مینماید و نرمش میورزد.
۴۲. بیهودهکاری و خوش باشی با ثروتمندان برایش خوشایندتر است از یاد خداوند سبحان و همنشینی با درویشان.
۴۳. (همواره خود را حقبهجانب میپندارد و به گاه داوری) به سود خود و زیان دیگری، حکم میراند (اگرچه آن دیگری، برحق باشد و خود بر ناحق) و به زبان خویش و به نفع دیگری، حکم نمیراند (اگرچه خود بر ناحق باشد و آن دیگری، برحق).
۴۴. به دیگران را بهدرستی و راستی میخواند و خویشتن را به تباهی و گمراهی میکشاند.
۴۵. دیگران، وی را فرمان میبرند، اما او خدا را فرمان نمیبرد.
۴۶. حق خود را، به تمام، میستاند؛ اما حق دیگران را، به تمام نمیدهد.
۴۷. از آفریدگان میترسد، اما از آفریدگار نمیترسد؟
منبع: ماهنامه خانه خوبان