امام شناسی
  • 6147
  • 155 مرتبه
قیاس ماه من با ماه گردون

قیاس ماه من با ماه گردون

1400/03/23 09:24:57 ق.ظ

نگاهی به زندگی خانوادگی امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)

 


پسر کو ندارد نشان از پدر

امام صادق (علیه‌السلام) دربارهٔ ویژگی‌های اخلاقی امام حسن (علیه‌السلام) فرموده‌اند:

«امام حسن (علیه‌السلام) عابدترین مردم زمان خود و زاهدترین آن‌ها و برترین آن‌ها بود؛ و چنان بود که وقتی حج به جایی می‌آورد، پیاده به حج می‌رفت و گاهی نیز پای‌برهنه راه می‌رفت؛ و چنان بود که وقتی یاد مرگ می‌کرد، می‌گریست؛ و چون یاد قبر می‌نمود، می‌گریست؛ و چون از قیامت و بعث و نشور یاد می‌کرد، می‌گریست؛ و چون متذکر عبور و گذشت از صراط -در قیامت- می‌شد، می‌گریست؛ و هرگاه توقف در پیشگاه خدای تعالی در محشر می‌افتاد، فریادی می‌زد و روی زمین می‌افتاد و چون به نماز می‌ایستاد، بندهای بدنش می‌لرزید؛ و چون نامه بهشت و جهنم نزد او برده می‌شد، مضطرب و نگران می‌شد و از خدای تعالی رسیدن به بهشت و دوری از جهنم را درخواست می‌کرد. هرگاه در وقت خواندن قرآن به عبارت «یا ایها الذین آمنوا» می‌رسید، می‌گفت: «لبیک، اللّهم لبیک» و پیوسته در هر حالی که کسی آن حضرت را می‌دید، به ذکر خدا مشغول بود و از همهٔ مردم در نطق و بیان راست‌گوتر بود».


یار و یاور مادر

حضرت فاطمهٔ زهرا (سلام‌الله‌علیها) همواره امام حسن (علیه‌السلام) را که بیش از هفت سال نداشت، به مسجد می‌فرستاد تا آنچه را که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در میان مسلمین مطرح می‌کند، به خاطر بسپارد و شنیده‌های خود را برای مادر بازگو کند. امام حسن (علیه‌السلام) نیز با کمال نظم و به صورتی شیوا و شیرین، گفته‌های جدیدش را در خانه برای مادرش بیان می‌کرد. در آن روزها، هرگاه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به منزل می‌آمد، با کمال تعجب می‌دید که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) از آیات تازهٔ قرآن و روایات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آگاه است. پس از او پرسید: «این علوم و معارف را چگونه به دست آوردی؟» حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) فرمود: «هرروز فرزندم حسن، مرا از آیات و روایات تازه آگاه می‌کند». لذا در یکی از روزها امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در منزل مخفی شد تا سخن گفتن کودک خود را ملاحظه فرماید. امام حسن (علیه‌السلام) طبق معمول وارد خانه شد تا آنچه را از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در ضمن سخنرانی شنیده بود، برای مادر بیان نماید، ولی این بار به خلاف همیشه، هنگام تکلم، دچار لکنت شد و کلمات را به زحمت ادا می‌کرد.

حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) متعجب شد و فرمود: «پسرم چرا امروز در سخن گفتن ناتوان شده‌ای؟»

امام مجتبی (علیه‌السلام) فرمود: «مادر جان! (تعجب نکن) ازاین‌رو زبانم لکنت گرفته و بیان از فصاحت افتاده است که گویا شخص بزرگی سخنانم را می‌شنود!»

در این حال امیر مؤمنان، علی (علیه‌السلام) از پشت پرده بیرون آمد و فرزندش را در آغوش گرفته و بوسید.


رحمت واسعه

روایت است که کنیزکی آمد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه کرد. امام حسن (علیه‌السلام) به او گفت: «تو در راه خدا آزادی!» شخصی که آن ماجرا را دید، به آن حضرت عرض کرد: «کنیزکی، شاخهٔ گل بی‌ارزش به شما هدیه کرد و او را آزاد کردید؟» امام در پاسخ فرمود: «این‌گونه خدای تعالی را ادب کرده که فرمود: وقتی تحیه‌ای به شما دادند، تحیتی بهتر دهید؛ و بهتر از آن، آزادی اوست».


«کریم» را معنا کردی

ابن‌ابی‌الحدید نقل کرده است:

روزی امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) از کوچه‌ای عبور می‌کرد. به کودکانی که مشغول بازی بودند، برخورد. بچه‌ها ضمن بازی از تکه‌های نانی که در مقابلشان بود، می‌خوردند. چشمشان که به حضرت افتاد، از وی خواستند پیاده شود و با آنان غذا بخورد. آن بزرگوار بدون درنگ فرود آمد و همراه آنان مشغول خوردن شد.

پس از اندکی، حضرت میزان کودکان را به خانهٔ خود برد و با دادن غذا و لباس و ...، از آنان پذیرایی کرد و فرمود: «در این بذل و بخشش دوطرفه، بازهم برتری با این کودکان است؛ زیرا آن‌ها هرچه داشتند بذل کردند، اما ما غیر ازآنچه به آنان دادیم، باز در خانه اموال زیادی داریم».


مدارا تا کجا؟

یکی از ویژگی‌های وجود نازنین امام حسن (علیه‌السلام)، خلق خوش ایشان است. پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روایتی فرمودند: «اگر همهٔ زیبایی را در یک شخصیت خلاصه کنیم، نامش حسن است». یک آدم باید خیلی روح بزرگی داشته باشد که تا آخرین لحظه، با قاتل خودش یک سقف زندگی کند و حتی گمان بدی هم به او نداشته باشد. همچنان که عمر بن اسحاق می‌گوید: من و حسین (علیه‌السلام) در لحظهٔ شهادت، نزد امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که فرمودند: «بارها به من زهر داده‌اند، ولی این بار تفاوت می‌کند؛ زیرا این بار جگرم را قطعه‌قطعه کرده». امام حسین (علیه‌السلام) با ناراحتی پرسیدند: «چه کسی شما را زهر داده است؟» فرمودند: «از او چه می‌خواهی؟ می‌خواهی او را بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من میدانم، خشم و عذاب خداوند بیشتر از تو خواهد بود. اگر هم نباشد، دوست ندارم که به خاطر من، بی‌گناهی گرفتار شود».

اگر الگوی ما کسی چون امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) است، خط کش و مقیاسمان در برخورد با همسر باید خیلی دقیق باشد که بدانیم کجا از روی حرص دل و خواستهٔ نفس حرفی زده‌ایم و یا کاری کرده‌ایم، یا حق با ما بوده و برای برقراری آرامش گذشت کردیم.

ماه رمضان، فرصت مناسبی است تا دوباره متر و معیارهایمان را بررسی و الگوی اصلی زندگی‌مان را انتخاب کنیم.

منبع: ماهنامه خانه خوبان