امام شناسی
  • 7529
  • 128 مرتبه
‌برسد به دست جوان‌ها

‌برسد به دست جوان‌ها

1401/05/31 10:33:52 ق.ظ

سال گذشته همین روزها حجت‌الاسلام پناهیان در مراسم رونمایی از کتاب علی از زبان علی گفت: «اگر جوانان می‌خواهند با شخصیت برجسته حضرت علی آشنا شوند و آب را از سرچشمه بردارند، خوب است که این کتاب را مطالعه کنند. بی‌تردید مطالعه این کتاب ما را درگیر جاذبه حضرت علی می‌کند. اگر بخواهیم گفتار و زندگی حضرت را به‌صورت یکجا در یک کتاب داشته باشیم باید سراغ «علی از زبان علی» برویم. این کتاب سرچشمه‌ای زلال است که مصارف گوناگون معرفتی دارد. تردید ندارم که جوانان با مطالعه این کتاب ازنظر فکری و روحی به‌شدت تحت تأثیر حضرت علی قرار می‌گیرند و هرچه از علی شنیده‌اند را خواهند دید؛ چون اثر کلمات حضرت بسیار شگفت‌آور است.» اکنون در ایام مصادف با عید غدیر خم بنا داریم شما مخاطبان گرامی را با این کتاب بیشتر آشنا کنیم. کتاب علی از زبان علی (علیه‌السلام) نوشته محمد محمدیان توسط انتشارات معارف چاپ شده است. کتاب علی از زبان علی (علیه‌السلام) کتابی ارزشمند است که زندگی امیرالمؤمنین را از زبان خود ایشان نقل می‌کند. این کتاب زندگی و زمانه امیرالمؤمنین از زبان خودش است و زبانش بسیار روان، ساده و جذاب است. این اثر ارزشمند از 10 فصل: دوران مکه، دوران مدینه، دوران خلفا، دوران خلافت، دوران جنگ جمل، دوران جنگ صفین، دوران حکمیت، دوران جنگ نهروان، دوران غارت‌ها و دوران شهادت تشکیل شده است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:


۱. روز دوشنبه نبوت بر رسول خدا
(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ابلاغ و آن حضرت به رسالت مبعوث شد و من صبح روز سه‌شنبه اسلام آوردم رسالت مبعوثش ایمان خویش را به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اعلام کردم. از آن روز به بعد رسول خدا به نماز می‌ایستادند و من در سمت راست ایشان می‌ایستادم و با آن حضرت نماز می‌خواندم در آن روزها هیچ مردی با آن حضرت همراه نبود، جز من.

۲. وقتی رسول خدا به مدینه آمدند و مسجد مدینه را بنا نهادند، جمعی از مهاجران در اطراف مسجد خانه‌هایی ساختند و برای سهولت رفت‌وآمد به مسجد، دری از خانهٔ خویش به مسجد باز کردند. چندی به این‌گونه گذشت تا اینکه دستور الهی نازل شد که همهٔ این درها مسدود شود؛ اما تنها خانه‌ای که از این دستور مستثنا بود، خانهٔ من بود. این استثنا بر یاران رسول خدا سنگین آمد. در توضیح این مسئله رسول خدا دست مرا گرفتند و فرمودند: موسی از خدا خواست که مسجد او به دست هارون تطهیر شود. من نیز از خدا خواسته‌ام که مسجد مرا به دست تو و نسل تو تطهیر کند... پس‌ازاین اقدامات رسول خدا به اصحاب خویش چنین توضیح دادند: «من به میل و خواست خویش ورودی خانه‌های شما را به مسجد نبستم و به خواست خودم اجازهٔ باز بودن در خانه علی را صادر نکردم. این هردو دستور از جانب خداوند بود».

۳. [شما نهروانیان] ادعا کردید که من جانشین رسول خدا بودم و این جانشینی را ضایع کردم! در حقیقت شما بودید که با من مخالفت کردید و بر من پیشی گرفتید و زمام امور را از دست من خارج ساختید. جانشینان انبیا وظیفه ندارند که مردم را با زور و به هر طریقی تحت فرمان خود درآورند. خداوند انبیا را مبعوث می‌کند و آنان مردم را به‌سوی خویش نام خوانند و همان انبیا جانشین خود را به مردم معرفی می‌کنند و نیازی نیست که وصی پیامبر بر این امر اصرار بورزد. بلکه وظیفه اهل ایمان است که به سراغ وصی رسول خدا بروند!

چنانچه مردم حج خانه خدا را ترک کنند، نقصی بر خانه خدا وارد نمی‌شود و از ارزش آن کاسته نمی‌شود؛ بلکه این مردم هستند که به دلیل ترک حج گرفتار گناه شده‌اند! زیرا خداوند این خانه را برای مردم نشانه هدایت قرار داده است.

موقعیت من نیز چنین است که رسول خدا مرا به‌عنوان نشانهٔ هدایت منصوب کردند و فرمودند: یا علی، جایگاه تو نسبت به من، همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است و جایگاه تو همانند جایگاه کعبه است که باید مردم به سراغ کعبه بروند و نه اینکه کعبه به سراغ مردم برود.

۴. معاویه وحشی‌ترین و خون‌خوارترین فرد را برای غارت حجاز و یمن انتخاب کرد و او کسی نبود جز بُسربن‌ارطاۃ که در سنگدلی و خشونت‌ورزی شهره بود. خطبه‌ای برای بسیج مردم با هدف مقابله با غارتگری بسر ایراد کردم: ای مردم، از روزی تفرقه میان شما رخ داد و توان شما را به نقصان گذاشت که اهل خرد و صاحبان رأی از میان شما رخت بربستند...

من شما را بارها و بارها، در نهان و آشکار، در شب و روز، در صبح و شام، فراخواندم؛ ولی اجابت که نکردید هیچ بیشتر پراکنده شدید و پا به فرار گذاشتید. آیا نصیحت و دعوت به هدایت و حکمت برای شما سودی ندارد؟!

... اندکی صبر کنید. گویی می‌بینم مردی را که بر شما مسلط شده و از همه‌چیز منعتان ساخته و گرفتار عذابتان کرده است و خدا او را عذاب کند، همان‌گونه که او شما را شکنجه خواهد کرد!

به‌راستی‌که این خواری مسلمان و نابودی دین است که معاویة‌بن‌ابی‌سفیان اراذل‌واوباش را فرابخواند و آنان اجابتش کنند و من که شما نیکان و صاحبان فضیلت را فرامی‌خوانم، پاسخم را ندهید! این رفتار اهل تقوا نیست.


منبع: ماهنامه خانه خوبان